ممنونم فعلا دارم تلاشمو میکنم من بخاطر اون 8سال سر کار نرفتم و خیلی از موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی خاص رو از دست دادم هیچ کس فکر نمیکرد که من بتونم یه روز هم بیکار بمونم اما چون ایشون خواستن اینکار رو کردم با اینکه تو شهرشون غریبم اما با فرهنگ و شهرشون خودمو وفق دادم اما احساس میکنم نیاز به مقداری استقلال دارم چون هم بهنفع خودمه هم به نفع خودش و زندگیمون
اینجوری بیشتر هم قدردان و مسئولیت پذیر خواهد بود
چون من اول زندگیمون کل پس انداز و طلاهای دوران مجردیمو دادم واسه خرید خونه اونم به اسم ایشون
اما الان لازمه که کمی هم به فکر خودم باشم و آینده ای که ممکنه تحت کنترل ما نباشه
ممنونم از راهنماییتون
فقط خدا کنه اول از پس خودم و دل زیادی فداکارم بربیام😊