2777
2789
عنوان

خانوما شما گلایه از خونواده همسرتون رو به همسرتون میگین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 631 بازدید | 60 پست
با لحن خوب و اینکه ثابت کنی چون دوسشون داری وقتی اینجوری میگن یا رفتار میکنن ناراحت میشی چون برات مه ...


مثلا الان بهم ثابت شده واقعا مامانش منو دوس نداره 

اینو چطوری بگم؟گلایه های کوچیک کردم خودشم متوجه شده ولی همش میگه مامانم پیره قدیمیه نمیشه کاریش کرد و این چیزا

میترسم همسرم واسش عادی بشه که خونوادش منو دوست نداشته باشن و دیگه توقع محبت و رفتار درست ازشون نداشته باشه

اره اولا میگفتم دیدم همسرم همیشه پشت اونا رو می گیره تا من.حتی وقتی میفهمه حق با منه. چند وقته دیگه ...


چقدر بده

بخدا آدم با یه امید و آرزویی ازدواج میکنه  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نمیتونم  همش میام مثلا گذشت کنم و خانومی کنم باز یه چیز بدی از خودش میبینم همش دوست دارم بگم ت ...

اصلا این حرفو ب شوهرت نزن 

شوهرتو بکش سمت خودت با زبونت نزار کشیده بشه اون سمت.

بگو تو باهمه فرق داری.بهترینی.جواب میگیری.

فقط سخته چند وقت باید اخلاق بدشو تحمل کنی تا کم کم میفهمه.

محتاج صلوات شمام(لطفا منو یک صلوات مهمون کنید)❤
اما با ملایمت بگو. بگو دارم باهات دردو دل میکنم چون شوهرمی خیلی فشار اومده بهم دارن میگم.


آره باید تمرین کنم اینطوری باهاش حرف بزنم

ولی میدونی میترسم دوست نداشتن اونا واسش عادی بشه و دیگه انتظاری ازشون نداشته باشه

پس چی تو این پستای راز و رمزای زناشویی و این چیزا میگن اصلا هیچ چیزی رو نگین؟

اصولا نمیگم، ولی ممکنه ۲-۳ سالی یه بار یه اشاره خیلی کوچک و محترمانه بکنم

... و من به تو ایمان دارم...
اصلا این حرفو ب شوهرت نزن  شوهرتو بکش سمت خودت با زبونت نزار کشیده بشه اون سمت. بگو تو باهمه ...


ببین من تو عقدم.مادرشوهرم هر هفته یبار آبگوشت یا قرمه سبزی درست میکرد زنگ میزد من فلان درست کردم بیا خونمون

الان دیگه اصلا زنگ نمیزنه.من زنگ میزنم حالشو بپرسم نمیگه بیا اینجا

خونشونو دوست ندارم هربار خودش میگفت منم میرفتم.خیلیم خوب بودیم.اما الان دیگه نمیگه.من دو سه هفته یبار میرفتم خونشون

برم خونشوم یه غذای حاضری خودم باید پاشم درست کنم.منظورم واس غذاهه نیست منظورم واس اینه که انگار دیگه دوست نداره من برم اونجا

چیکار کنم ب نظرتون   

اصولا نمیگم، ولی ممکنه ۲-۳ سالی یه بار یه اشاره خیلی کوچک و محترمانه بکنم


خب اگر بدونی که خونواده اون خیلی پشت سرت حرف میزنن چی؟من یواشکی اس ام اساشونو خونودم تو گوشی شوهرم ازم بد گفته بودن  

اره میگم اگه نگم ک دق میکنم من کلا نمیتونم جواب خودشون و بدم ولی حتما به همسرم میگم ک خالیشم..شمام با احترام بهش بگو ک درجریان باشه هرچی نگی و بریزی تو خودت یروزی خودت خسته میشی وکلا شور و شوق زندگیو از دست میدی مثه الان ک میگی نمیتونی با همسرت خوب باشی خودتو خالی کن😑

سعی کنیم یکم مهربون تر و مثبت تر نظر بدیم..ممکنه ی جمله ما، زندگی کسی و برگردونه یا نابود کنه!!!
پس چی تو این پستای راز و رمزای زناشویی و این چیزا میگن اصلا هیچ چیزی رو نگین؟

  مدام گله نکن که خودت  از چشم بیفتی ، ولی یسری جاها حتما با ملایمت بگو با خشم نگو که متوجه اشتباه خانوادش بشه  ، وقتی دارن بهت تیکه میان یجوری همون موقع شوهرتو در جریان بذار که خودش به چشم ببینه ، 

 مدام گله نکن که خودت  از چشم بیفتی ، ولی یسری جاها حتما با ملایمت بگو با خشم نگو که متوج ...


اگر بهش بگم باور میکنه

اما ترسم از اینه که دیگه واسش عادی بشه که خونوادش منو دوست نداشته باشن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز