بچه شوهر عمه ام خیلی بیشعور و حرف های بدی میزنه منم دوست ندارم باهاش بازی کنم یه ادم خستگی ناپذیر ام هست دائمه باید باش بازی کرد منم مریضم نمی تونم باش بازی کنم
درضمن هروقت میاد اینجا باس شب بخوابه اینجا
بابام گیر داده میگه باش بازی کن الان این وقت شب ای خدا