مامانم اینا خونمون بودن بعداز شام خواهرم اومد ظرف بشوره میدونستم خیلی خسته بود نگذاشتم قابلمه رو از دستش کشیدم هی من بکش اون بکش اومدم عقبی رو زمین ماهیتابه روغنی البته خنک بود یهو پام رفت وسط ماهیتابه جورابم زرد شده بود ازون ورم پسرم هی جییییییغ ک برم پوشکشو عوض کنم اصن ی وضعی یه لنگه پا بردمش جفتمون پریدیم تو حموم🙈😜