سلاممم یلداتون مبارکک🍉🍉 از شوهرتون بپرسین این سوالو اگه کنارتونه بگید اگرم چته اسکرین بزارین...
اینکه:اگه. آدم بکشی و مجبور باشی به ی آدم مطمن بگی که کمکت و کنه و ب هیچکی نگه اون آدم کیه؟))))
همه خوابیدن منم حوصلم سر رفته بگید سر گرم شم
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻
دارم واسه خودم کوفته درس میکنم پای بخاری جاتون سبز
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
منم ب نظرم مامانم ولی گفتم غصه میخوره حتما نمیگم💁♀️
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻
آهای تویی ک داری امضامو میخونی😊اره با توام عشقم😊 میشه واسم دوتا صلوات بفرسی و دعا کنی به اون چیزایی که تو دلمه برسم؟؟امیدوارم با همین صلوات خودتم به حاجتت برسی گلم مرسی❤❤❤
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻
از بس خمیازه کشیدن (خونه پدر بزرگ شوهرم بودیم)همه خندشون گرفته بود
یبار دوستم تصویری زنگ زد مادر شوهرم رو مبل خواب بود
من با اشاره حرف میزدم چشاش از حدقه زده بود بیرون میگفت چ وقت خوابهههه
از آسمان فراریم و حس میکنم شبی ببلعد آخرش مرا میان لایه ی ازون...گذشتیم باهم از نگاه بی فروغ هم به سایه های یک پاساژ به سایه های یک مزون ...دلار تاخت میزند و شیخ تار میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن✍🏻