بعدواردچت روم شدم دیدم اسمشوتغیرداد اومدم بیرون یک ساعت بعدواردک شدم دیدم توعمومیواهرین جملش نوشته بوس بوس واف شد
بعدش ب خواستگارم پیام دادم گفتم شنبه میریم محضر
نشستم تمام عکسای البومو ریزریزکردم
تمام عکسای بچه هامو
عکسای خودمو مادرموداداشامو
شنبه هم میرم محضر وهیچ راه برگشتی واسه خودم ب زندگی قبلی نمیزارم هرچی تف ولعنتم هست نثارم کنن مردم
اومدم اینجاهم بگم من نمیخواستم زن دوم بشم ولی روزگارمجبورم کرد
حالم دست خودم نیست عروسی دخترمم کنسل کردم میخوادپدرش براش بگیره میخوادنگیره من دیگه مسوول زندگی بچه هام نیستم خستم
اصلا بحث دوست داشتن خواستگارم نیست درسته خواستگار زمان دختریم بوده ومنم دوسش داشتم ولی الان تنها پناهگاهیه ک دارم
توروخدا انقدر زود تصميم نگير
اخه اون دختر بيست و چهار ساله چه گناهي كرده قبوله نبايد دست رو بچه بلند كنه اما خودتو بزار جاش انقدر خشمگينه كه دست رو اون بچه بلند كرده
خودتو از چاله ننداز تَو چاه
لطفا
مهریتو گرفتی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
