2777
2789
عنوان

از دیشب انقد ذوق داشتم نخوابیدم

| مشاهده متن کامل بحث + 1570 بازدید | 100 پست

مبارک باشه عزیزم خوشبخت بشن

تو روابط عروس و خانواده شوهر، مهمترین نقش رو مرد ایفا میکنه. خیلیها سر خونه و زندگیشون هستن اما همه اتفاقات خونه برادرشون رو میدونن متاسفانه بعضی آقایون خودشون همسرشون رو از چشم بقیه میندازن. یه کسی رو میشناسم انقد از شخصیهای برادرش میپرسید اون هم دهن لق و همه چیو میگفت. از اونور خانمه حرص میخورد ازینور اینا دندون میساییدن که چرا اینو گفته و اونکارو کرده. خانمه همه چیز زندگیش رو از دهن خانواده همسرش میشنید حتی بحث ها،حرفها، حتی خواهرشوهرش میگفت چندشبه برادرم پیشش نمیخوابه گفتم خجالت بکش چرا میپرسی گفت مگه چیه خواهرشم. ازونور رن برادرش میفهمید و حرص میخورد هرچی نصیحتش میکردم نشد که نشد... آخر عروسه خسته شد و رفت. میخوام بگم خیلیها فکر میکردن اون بده ولی من چون چیزهای عجیبی شنیدم باور کردم از رو ظاهر نباید قضاوت کرد.

من هم خواهرشوهرم جونم برای زن داداشام درمیره حتی یوقتایی میگم عیب نداره یچیزی گفتن  ولی بخاطر زندگیشون همیشه جز احترام و مهربونی عکس العملی نداشتم.آدم خیلی ذوق داره حالا تجربه میکنی❤

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
توکل بخدا...اره منم باخواهرشوهرام خوبم...اما مادر شوهرم زیادی تیکه میپرونه که باعث شده نسبت بهش بی ت ...

اره اول سنگارو وا کنن‌...

مثلا من خودم بیشترین مشکلم اول زندگی این بود که وقتی اومدن خواستگاری گفتن ما ۳تا خونه داریم یکیش برا پسرمونه؛بعد عقد زدن زیرش دوسال بحث داشتیم بد بیخیال شدم لز دروغ بدم میاد خب اول قول ندید ک پشیمون شید.الان دوتا خونه ش مستاجرن و ماهمچنان بی خونه ولی میگم خدا جز تو نیازمو به کسی ننداز...اما حق گردنشونه چون من جز شرایطم بود.چون من ارث پدرممو دودستی تقدیم کردند با اینکه دختر بودم،توقع داشتم هم سطح باشیم.ک اونا سواستفاده کردند..دیگه از این قضیه صرفنظر کردم 

پسر گلم خوش اومدی👪برای سلامتی محمد حسینم  یه صلوات مهمونم کنید

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مبارک باشه عزیزم خوشبخت بشن تو روابط عروس و خانواده شوهر، مهمترین نقش رو مرد ایفا میکنه. خیلیها سر ...

قربونت برم....نه والا من فضول نیستم همینکه بدونم ازدواج کرده و خوشبخته برام بسه...بعضیها دیگه حیا رو خوردن و....

واقعا عجیبه برام..خواهرت می پرسه برادرا چرا می گفته.. که زندگیش رو به فنا داده

اره اول سنگارو وا کنن‌... مثلا من خودم بیشترین مشکلم اول زندگی این بود که وقتی اومدن خواستگاری گفتن ...

بعضیها اینجورین.. منم خودم همین جوری رکب خوردم گفتن پسرمون خونه داره بعد عروسی گفتیم خونه رو بدید ما بشینیم توش گرفتن فروختنش..خداروشکر پولی دستشونو نگرفت...

عروس ما باید سنگین باشه....نیشتو ببند🤣🤣🤣

من ب این سنگینی  

پدر و مادر ایرانی چه چیزی از فرزندان خود می خواهند؟؟یک برده ی روحی و بی نیاز از تمایلات جنسی، با هوش درسی و اجتماعی بالا و توقعات کم، ایده آل از لحاظ ظاهری، متواضع و تو سری خور در خانواده با اعتماد به نفس بالا در اجتماع...اینجوریه که جامعه تبدیل میشه به جوونای افسرده،سرخورده،عقده ای، گریزان از خونه و خونواده به دنبال جایی امن صرفا جهت داشتن آرامش..
قربونت برم....نه والا من فضول نیستم همینکه بدونم ازدواج کرده و خوشبخته برام بسه...بعضیها دیگه حیا رو ...

معلومه که خانمی از این ذوق کردنات مشخصه. آره واقعا. همکلاسیم بود عروسشون رو دیدم چندبار. بنده خدا ... دلم خیلی براش میسوخت. بعد از این اتفاق رابطمو با دختره قطع کردم چون واقعا قلبم شکست ازش بخدا من زنگ میزنم زن داداشم گاهی یادم میره با داداشم دوکلمه حرف بزنم نمیدونم بعضیها چطور دلشون میاد یه زندگی رو که باهزار آرزوی یه دختر که جگرگوشه یه خانوادست انگولک کنن بخدا عرش خدا میلرزه. 

جالب اینجاست بگم برات که برادره هیچوقت مرد نشد چون حرفای حین طلاقشون رو هم خبر این خواهره میداد

وااای سر صبحی کفری شدم باز یادم اومد😫

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
جلو شما به مادرتون فحش داد؟

بعله جلو داداشم به مامانم بابام من همه فحش داد چه فحشایی خودشو از چشم انداخت 

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان ...تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...برای خودت زندگی کن 
ماهم کم نمیکشیم از عروس .همین چندوقت پبش سره خودت پاشده اومده تهران بدون اینکه اطلاع بده به کسی بعده ...

امان امان از حایشه

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان ...تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...برای خودت زندگی کن 
عسیسم من ی گروه چت دارم فقط با جنبه ای نی نی سایت اونجان اگ دوسدلری ب توهم لینک میدم

بده آره میام مرسی😍

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان ...تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...برای خودت زندگی کن 
معلومه که خانمی از این ذوق کردنات مشخصه. آره واقعا. همکلاسیم بود عروسشون رو دیدم چندبار. بنده خدا .. ...


پسره خاله زنک به تمام معنا بوده..من با داداشم صمیمی اما نمی

پرسم چیزی..خودش بخواد میگه دیشب یهو وسط چتمون گفت ذوق مرگ شدم...انقد خوشحالم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز