من سه تازن داداش دارم خیلی خوبن وماه همیشه تاتونستن کمک رسوندن انقدبرازایمان من کمک دادن اومدن پیشم موندن من راه دورم بعدم منوبردن تادوماه همش دورم بودن یکماه پهلوبابام اینابودم پانزده روزخونه ی داداشم پانزده روزاون داداشم تاصدای دخترم درمیومدبدوازخواب میزدن دخترمومیذاشتن زیرسینم شیرم میدادم من خیلی خسته بودم خواب میرفتم آروغشومیگرفتن وبازیاپیش من میخوابوندنش یامیبردن بغل خودشون خدابه همه بده ازاین زن داداشای گل