باردارم برام خوراکی میاره.
بعد شوهرم خونه بود هر چی اصرار کردم نیومد داخل. گفت کار دارم.
شوهرم بدش اومد حالا با من قهر کرده چرا بابات اول پرسید تنهایی ؟
اگه تنها بودی میومد خونه چون من بودم نیومد.😔
چیکار کنم ؟ به بابام بگم بعدا ؟ گیر کردم بین شوهرمو مامانم اینا.
مگه باهم مشکل دارن
هوای بابات رو داشته باش
حتماشوهرت ی کاری کرده ک بابات ازش ناراحته..ازپدرت جویاشوماجراچیه
نه بگو
که میخاس ببینه تنهام یا نه
چقد مردا حرف میکنن همه چیو
فقط همین
نه اینکه چون شوهرت هست نیومده باشه داخل
به بابات هیچی نگو ناراحت میشه.خدا واست حفظش کنه
بابا مامان منم اینن. میان تا دم در نمیان توو.
فقط اشک و بغض منو درمیارن بعد رفتنشون منم الان دوهفته س دیگه نمی رم خونه شون.
در آینده نوه شونم نمیبرم ببینن خاستن خودشون میان خونه میبرنش😒
بابای من دو بار اومده تا دم در ولی داخل نیومده
مامانم برامون وسایل خریده بودن آوردن دادن رفتن
بابام میگه چون خونه مادرشوهرت نمیری من نمیام خونتون😔
*چون مادرشوهرم اینا به من نگفتن که خواهرشوهرم دوقلو داره و اون یکی خواهرشوهرم هم حامله هست من ناراحت شدم و خونشون نمیرم کنارشون زندگی میکنم و تک عروس هم هستم خیییلی ناراحتم ازشون *
من خودم یا خیلی ها رو دیدم عادت دارن بگن تنهای کسی هست خوب بنده خدا همین جوری میپرسه..مامانم بابم چند بار اومدم درم خونمون گفتن تنهای که تنها بودم ولی دیگه تو نیومدن
بجای اینکه خوشحال باشه پدرت بفکرته قیافه هم میگیره
منم خانوادم تو بارداری و بعدازبدنیا اومدن بچم خیلی هوامونو دارن شوهرم اوایلش اینجوری میگفت منم گفتم بجای تشکر و قدرشناسیته یه مدت هم اصلا نذاشتم کاری بکنن آدم شد
