مثلن من خوذم گوشت سینه بوقلمون وبا گوشت شتر وکمی دنبه گوسفند وپیاز چرخ میکنم یه عالمه گوشت چرخی میشه خیلی به صرفه هست وتوی تمام خورشتهام ازش استفاده میکتم
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ای خاک توسرش به جای اینکه بگه زنداداشم از خودش میزنه داداشم صابخونه بشه میگن شانسسس.واقعا توی بعضی م ...
خواهرم دست رو زخمم نزار که سه شب اونقد حرص خوردم یعنی کل خاندان میدونن منو شوهرم بدبختی جمعش کردیم تا صاحب خونه بشیم یعنی بقران جرعت نداشتم بجه بیارم همش میگفتم اول خونه رو بسازیم "الان دیشب کلی مهمون نشسته بود گفت خداییش یه سریا از جانب خدا شانس نصیبشون میشه خونه دارمیشن 😐شوهرم خیلی ناراحت شود چیزی نگفت "درواقع ازش میترسه
یه بسته(( فلفل هندی قرمز )) بزارین تو جیبتون "هروقت هوس کردید برای کسی ((درد و دل کنید)) یه قاشق غذاخوری بریزین تو حلقتون " من امتحان کردم عالیه 👌👌
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
من از وقتی دنیا امدم قناعت میکنم باور کن تا خونه پدرم بودم سالی یه بار لباس نمیخریدیم یتنی پدرم بژچا ...
وای تومنی😁😁
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
من بیشتر از یک سال ک آرایشگاه هم نمیرم غیر از رنگ مو و شینیون ک عروسی آبجی م رفتم، خودم ابرومو تمیز ...
منم همیشه خودم اصلاح میکنم ابرو برمیدارم مورنگ میکنم فقط کوتاهی اونم شاید سه سال یا دوسال یه بار
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری