مادرم دیروز رفته ختم یکی از اقوام کفت یکی از فامیلاشون که 2سالپیش پسرش عروسی کرده اومده کنار من نشسته ازم معذرت خواهی که من یادم رفته عروسی پسرم تو رو دعوت کنم حالا مامانم از صبح چند دفعه زنگ زده به من با ناراحتی میگه من هیچ وقت گله نکرده بودم این چرا این طوری کرد
اه 😂😂😂😂
خوب اون خانمه خل بوده، به مامانت بگو بی خیال
خب شاید فک کرده مامانت ناراحت شده
خب معذرت خواهی کرده دیگه... مادرت رو قانع کن که ناراحتیش بی دلیله
مامانت میگفت چه بهتر
طرف عذرخواهی کرده دیگه، حتما خودش عذاب وجدان داشته
مادرت چرا ناراحته!؟
ب خاطر سنشونه ... سنشون که میره بالا خیلی حساس میشن ...
از صبح هرچی میگم ولش کن بابا میگه نه یکی شاید یه چی به این گفته میگه دیشب تا صبح گریه کردم از ناراحتی خوابم نبرده
فقط دغدغه اون خانوم ومادرت 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
من واقعا نمیدونم چه جوریه که یادشون میره دعوت کنن!!!
اگه من جای مامانت بودم برای خل بودن اون زنه فقط پوزخند میزدم.والاه.
بگو مادرجان شاید خودش عذاب وجدان داشته ووخجالت کشیده خواسته خودشو راحت کنه😂
مامانت مثله مامانه من گاهی وقتا یه چیزیش میشه ها
طرف خیلی موزمار بوده خواسته دوباره مادرتو ناراحت کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
