2777
2789
عنوان

کی اینجا معلمه

225 بازدید | 19 پست

میخوام درباره مصاحبه استخدام بپرسم چی میپرسن چیجوری باید برم چیکار کنم 

من معلم مدرسه نیستم معلم آموزشگاهم که زیر نظر آموزش پرورشه

اومدن تو قشنگ ترین مزد صبوریه

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مثلاسوالای عقیدتی میپرسن ونماخوندن وقران خوندن روبلدباشی‌.وظایف سران قوا و...نمازجمعه چجوریه.درباره حجابت ونمازش سوال میپرسن‌.درباره رتبت وترازت و..اگه مقام علمی هنری فرهنگی چیزیم داشته باشی تقدیرنامه و...خیلی خوبه

با اعتماد به نفس حرف زدن خیلی مهمه

اطلاعات دینی ت رو بالاببر 

وعم چنین تخصصی

شیوه‌تدریس هم سعی کن روش های نوین رو بلد باش

خدایا امیدم تویی پس نگاهی به دل شکسته م کن تا همه بفهمن من تورو دارم،خدایا میگن خدا وقتی دوست داره صدای یه بنده شو زیاد بشنوه دیر آرزوشوبرآورده میکنه ولی اخه اگه دوستم داری چرا طاقت دیدن ناراحتی هامو داری؟خدایا نمیگم بنده ی خوبی برات بودم ولی بدهم نبودم وقتی برمیگردم به عقب می بینم آدمای بد گیرم انداختی.خدایا همه جوره دوست دارم پس همه جوره هوامو داشته باش.خدایا نگاهی به تنهایی هام بندازکه همیشه با اشک سپری میشه دیگه خسته شدم وقتی مامانم یا آبجیام بهم زنگ میزنن صدامو عوض میکنم نفهمن گریه کردم وهزاران حرف دیگه که بین منو توخودمونی هست.                     دوستت دارم محبوب من

سوالات دینی و احکام، سوال تخصصی در مورد رشته ای که خوندی یا ممکنه یه روش تدریس رو بگن انجام بدی، اینکه نماز میخونی و اعتقاداتت چیه. اعتماد بنفس داشته باش و حواست جمع باشه، البته همه مثل هم نیستن، بعضیها حتی بودن که سوال ازشون نپرسیدن فقط تدریس خواستن بعضیهام سوالات احکام و خیلی پرسیدن. خلاصه آمادگی داشته باش درمورد نماز جمعه و یه سری احکام 

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
مثلاسوالای عقیدتی میپرسن ونماخوندن وقران خوندن روبلدباشی‌.وظایف سران قوا و...نمازجمعه چجوریه.درباره ...

نماز جمعه چه جوریه 😐

اومدن تو قشنگ ترین مزد صبوریه
سوالات دینی و احکام، سوال تخصصی در مورد رشته ای که خوندی یا ممکنه یه روش تدریس رو بگن انجام بدی، این ...

احکامو بگین تورو خدا چی دقیقا میپرسن من 12 امامم گیر میکنم وسطاشو😑

اومدن تو قشنگ ترین مزد صبوریه
من....عزیزم اول درمورد رشتت میپرسن بعد روانشناسی کودک بعدشم سوالات دینی نگران نباش فقط با اعتماد به ...

رشتم روانشناسیه 

اطلاعاتم درباره روان کودک مکفیه فک کنم

ولی سوالای دینی چیه

اومدن تو قشنگ ترین مزد صبوریه
با اعتماد به نفس حرف زدن خیلی مهمه اطلاعات دینی ت رو بالاببر  وعم چنین تخصصی شیوه‌تدریس هم س ...

شما آموزشگاه تدریس میکنین

من چی بپوشم بهتره

خودم مانتوییم 

ولی لازم چادر بزارم توو تحقیقات محلی پرسیده بودن اینو

اومدن تو قشنگ ترین مزد صبوریه
احکامو بگین تورو خدا چی دقیقا میپرسن من 12 امامم گیر میکنم وسطاشو😑

ببین مثلا بیشتر وقتا نماز جمعه رو میپرسن که شرکت میکنی یا نه، اگه تاحالا نرفتی حتما برو بخون که سوال پرسیدن بدونی، یا مثلا اگه رکعت دوم برسی به نماز جماعت چی میکنی، از این دست سوالا و اون احکامی که تو زندگی روزمره باهاش مواجه میشیم یا تو بحث سیاسی عقیدتی وظایف رهبری چیه؟ ولایت فقیه یعنی چی خودت چقدر قبول داری

حجابت همیشه همینه؟ آرایشت چجوریه؟ حتی از یکی خواسته بودن چندرکعت نماز بخونه تا ترتیب و تلفظ رو بررسی کنن. ان شاءالله که سختگیر بهت نیفته به خدا توکل کن و آرامش داشته باش چون جواباتو ثبت میکنن

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
شما آموزشگاه تدریس میکنین من چی بپوشم بهتره خودم مانتوییم  ولی لازم چادر بزارم توو تحقیقات م ...

نه مدرسه

مسلما چادر بهتره

ولی اکه تو تخقیق محلی فک میکنید گفتن مانتویی هست چادر نپوشید چون خب می فهمن الکی پوشیدید

می تونید یه مانتو مجاز یه شلوار پارچه ای یه مقدار گشاد با یه مقنعه مجاز بپوشید وپرسیدن هم چادری هستی بگید نه و بگید حجابم مشکل نداره وسعی میکنم همیشه مراعات کنم

راستی شما آزمون استخدامی دادید؟

کی؟

خدایا امیدم تویی پس نگاهی به دل شکسته م کن تا همه بفهمن من تورو دارم،خدایا میگن خدا وقتی دوست داره صدای یه بنده شو زیاد بشنوه دیر آرزوشوبرآورده میکنه ولی اخه اگه دوستم داری چرا طاقت دیدن ناراحتی هامو داری؟خدایا نمیگم بنده ی خوبی برات بودم ولی بدهم نبودم وقتی برمیگردم به عقب می بینم آدمای بد گیرم انداختی.خدایا همه جوره دوست دارم پس همه جوره هوامو داشته باش.خدایا نگاهی به تنهایی هام بندازکه همیشه با اشک سپری میشه دیگه خسته شدم وقتی مامانم یا آبجیام بهم زنگ میزنن صدامو عوض میکنم نفهمن گریه کردم وهزاران حرف دیگه که بین منو توخودمونی هست.                     دوستت دارم محبوب من
احکامو بگین تورو خدا چی دقیقا میپرسن من 12 امامم گیر میکنم وسطاشو😑

راستی اینم بگم برای اینکه بفهمن نماز جمعه میری یا نه اسم امام جمعه رو میپرسن ، اسم سران سه قوه که خب میدونی ،مثلا تیمم، واجبات نماز، میگن قرآن رو باز کن یه صفحه بخون، یا ممکنه بگن خودت یه سوره بخون که هرچی خواستی میخونی، مثلا تشخیص مصلحت نظام وظیفش چیه، 

ببین ممکنه همه اینارو ازت نپرسن چون بعضیا سختگیرن گفتم بدونی امادگی داشته باشی. موفق باشی

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

تو قسمت روان شناسیش بیشتر میخوان ببینن اعتماد بنفست چقدع،فن بیانت چجوریع،.......اینجا فقط جوابشونو بدع ولی مودبانع هااااا

تو قسمت احکامم راجع ب نمازو روزه

ذگر ایام‌هفتع،اسم امام‌جمعه شهرمون،اینکع راهپیمایی میریم یا ن ،چ شعارایی دادیمو اینا،احکام شب قدر،اون ذکرع تو دعای جوشن کبیر،اینکع همیشع چادر میپوشم یا ن،.....

خدایاااااا خداجونممممم شکرت تا الان هرچی ازت خواستم بهم دادی،شکرت بابت همه چی😍💗دوستت دارم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز