سلام دوستان
طبق تایپیک های گذشته ام باز الآن دلم گرفته
اما دیگه گریه نمیکنم دیگه برام مهم نیست
ما قبلا تهران زندگی میکردم و کنکور داشتم
کنکور قبول نشدم و خونه مون رو آوردیم پردیس فاز ۲
دوسال اونجا زندگی کردیم و من کلاس خیاطی سه دوره اش رو رفتم تا همین امسال سرم گرم بود به خیاطی
و من دوست داشتم برم دانشگاه خیاطی رو ادامه بدم
به هر دست تقدیر و روزگار باعث شد نرم
و الان حدودا یک ماهه که خونه مون رو اوردیم فاز یازده پردیس
و نسبت به اونجا امکانات خیلی کمی داره و من حتی تنها نمیشه تا سر کوچه بری
خلاصه نه دانشگاه نه کاری نه دوستی خیلی تنهام
همین الانم به خاطر این دلم گرفته چون میخولستم برم سرکار مامانم نمیزاره و کلی دعوا شد واقعا نمیدونم چه کار کنم
هفته پیش هم برای رفتن به دانشگاه دعوامون شد
من یه دونه دخترم تو فامیلم همدردی ندارم
تو رو خدا شما بودید چه کار میکرد ؟
در ضمن کار خیاطی هم خواستم بکنم اما اونم سرمایه میخواد