من اولین شب، شبی بود که سر بچه دومم انقباض زود هنگام داشتم، بستری شدم بلکه کنترل بشه، نشد صبح رفتم اتاق عمل، بچه م زنگ زد گریه میکرد، مگفت هیچی نمیخوام، فقط مامانم رو میخوام، مامان بیا😢😢😢تاصبح اصلا خوابم نبرد از غصه ش
شب دومم، فردای همون شب، شب سزارین م بود
شب سوممم که از هر دوشون دور بودم دو هفته پیش زایمان یکی از دوستام، اونم زودتر از موعد بود و کسی نبود از خانواده ش، من رفتم باهاش بیمارستان