آموزش : قدم اول (1) برای شادابی و سرزندگی زناشویی

میگم همین جوری ، خواستم بدونم

پس چطور اقایون ، میتونن خانوما رو براحتی کنترل و محدود کنن؟؟؟؟

خب باید چطور برخورد کنیم که مشکل پیش نیاد؟

سلام آقای مشاور شوهر من راجع به کارهای بیرونش با من‌حرف نمیزنه گوشیش هم قفله کلا خیلی اهل توضیح نیست اهل حرف زدن نیست بیشتر ساعت ها سر کاره  آخر حرف زدنمون دعواست زیاد حرف نمیزنیم فقط راجع ب بچه ها و خونه و مایحتاج راجع ب خودمون اصلا اهل خیانتم نیست پیغمبرم نیست ولی چارچوبارو رعایت میکنه فقط بچه ها به زندگی بی روح ما نشاط دادن

خب ذهن خانوما اینجوریه که دوست دارند بدونن 

چرا گاهی اوقات مردا میپرسن به همون دلیل خانوما هم میپرسن دیگه

این سطح از اعتماد به سقف بودن هم قابل درک نیست، شما از سایت راضی نیستین در حد شما نیست تخصص مشاورها، پس لطفا خودتون یه سایت بزنین از کاربرهای سایتی که خوشتون نمیاد سواستفاده نکنین، والا منم علاقه ای به بودن در این تاپیک ندارم مثه خیلی ها رفته بودم فقط جوابتون نیمه کاره مونده بود. 

یه مرد چطوری میتونه به ذهن زن امنیت بده که خانم مرتب نپرسه؟ و یک زن چطور میتونه اطمینان بده که مرد هم مرتب نپرسه و چک نکنه گوشی و... 

مثال می‌زنید؟ 

ممنون از راهنماییتون

ببینین من از اول دلم میخواست همسرِ رفیقی باشیم برای همدیگه سعی خودمو هم کردم،کنترل کردن و غر زدن و بد حرفی راجع به خانواده بهیچوجه. به علاقه مندیهاش احترام گذاشتم ذوق نشون دادم (مثلا برنامه بیرون رفتن با دوستاش که داره خودم کیک میپزم کمک نیکنم وسیله هاشو اماده کنه)حتی تو بعضیاش شریک شدم(مثل خوردن کله پاچه که قبلش فکر کردن بهشم سخت بود برام) اینا همه با خواست قلبیه چون دوسش دارم واقعا بدون بزرگ نمایی همراه و پشتش بودم

ولییی.....بعد از سه سال هییچکدوم ازین پذیرفتنارو درش نمیبینم رفاقت ما یکطرفه اس حتی به اهنگیم که گوش میدم غر میزنه که این چیه گوش میدی و فلان در همه موارد همینه اگر من پیشنهاد بدم بریم رستوران سریع یه دلیل میاره میگه نه این ماه زیاد بیرون غذا خوردیم در حالی که به پیشنهاد خودش شده دوردز پشت هم بریم رستوران! در ضمن از اول کمتر اینجوری بود اکثر حرفا و کارامو قبول داشت و تعریف میکرد

نمیدونم ولی نظر من مشکل این تفکر غالبیه که تو جامعه س که به خانومت خیلی چیزارو نگو پررو میشه کنترلت میکنه و.... 

شوهر من همه چیزایی که به زندگیمون مربوط میشدو خودش بهم میگفت یا تعریف میکرد با دوستام رفتیم فلان جا جات خالی اینو خوردیم عکسارو خودش نشونم میداد ولی الان بسکه تو فامیل و دوستاش گفتن زن ذلیلی و چه و چه 

داریم خونه میسازیم نقشه عوض میشه بهم نمیگه!!!!از بین حرفاش با بابا مامانش میفهمم خیلی چیزارو😓

بنظرم مردا بیشتر از زنا دهن بینن... بازم خانوما یکم بالا و پایین میکنن اونا سریع حرف مردم میکنن تو گوششون فک میکنن از قدرشون کم میشه