اقا من از تاکسی پیاده شدم سر خیابونمون ..تاکسی شخصی بود س تا اقا عقب بودن من جلو ...بعد ی وانت ابی افتاد دنبالم گفت تو الان پیاده شدی از پرایده گفتم اره فک کردم چیزی جا گذاشتم...گفت ج...نده بیا ی دور بزنیم...تو خیابون خودمون اخرش ی کوچس خونمونه هیچکس نبود فقط ی ۴۰۵ واستاده بود ...گفتم برو ک..کش اشغال مادرته...گفت باشه نیا الان دنبالت میام در خونتون ب خانوادت میگم از پرایده اومدی..یکم محلش ندادم دیدم باز داره میاد ...منم ی نصف اجر بود برداشتم زدم تو شیشه جلوش گفت واااای تو دیوانه ای اشغال اومد بیرون منو بزنه پسر ۴۰۵ داشت اومد گفت حقت بود همضو من دیدم الان زنگ زدم پلیس ....وای پسره ی سنگ دیگه داد بم گفت بزن خانوم نمیدونی چجوری فرار کرد کل شیششو شکوندم...خیلی حرفا زشت میزد کننارم وگرنه ادمی نیستم ک واکنش اینجوری نشون بدم...