ای گفتی ای گفتی
دل شکستن بد ترین چیزه
منم خیلی دلمو شکوندن و خدا جوابشونو داده
یکیش مادرشوهرم
روز تولد همسرم(شب یلدا)بود
گفتم دورهم جمع شیم
یه بی احترامی و خلاصه جشنمون خراب شد
همسرم برای اولین بارتو عمرش تولد گرفته بودم براش
اونا که عرضه نداشتن
اومد ر. ی. د. به مجلسمون
جلو همه سکه یه پولمون کرد
من داشتم منفجرمیشدم ولی صدام در نیومد
در صورتی که من اصلا کاریشون نکرده بودم و حتی شامم دعوتشون کرده بودم
ولی خراب کرد
بعد رفتن مهمونا من دیوونه شده بودم
چنان جیغی. و دادی میزدم و گریه میکردم
فقط همسرم ارومم میکرد
از ته دلم اه کشیدم جلوی همسرم گفتم من که جواب ندارم بدم
ولی ایییشالااااااااااا خدا جوابش بده
گذشت بعد 7ماه شب تولد مادرشوهرم قزاربود بریم خونشون و جاریا تدارک دیدع بودن
ولی نادرشوهرم
با پدر شوهرم دعواش میشه پدرشوهرمم دستشو میپیچونه
تاندونش کش میاد و الان چندین ماهه دستشو تکون نمیتونه بده و درد امونشو بریده
ما براش غذا درست میکنیم
به ولای علی