بچه ها من و شوهرم ۲سال که ازدواج کردیم یک سال هم دوست بودیم.من بار اولم بود که ازدواج میکردم و همسرم یه ازدواج ناموفق داشته.وقتی دوست بودیم شوهرم به من گفت که فقط۱۴تا سکه مهریه میکنه منم گفتم که مشکلی ندارم ولی خانوادم قبول نمیکنن.بهش گفتم تو ۱۱۴تا مهریه کن من فردای عقد صد تاشو میبخشم و همین کار رو هم کردیم.به محض اینکه عقد کردم و مهرمو بخشیدم فهمیدم اشتباه کردم.فهمیدم با اینکه مهربه ملاک خوشبختی نیست ولی خانوادش به شدت پرروو شدن به راحتی و بدون هیچ واهمه ای توهین میکردن
خیلی سر این موضوع ها جنگیدم و در اخر گفت وقتی بچه دار شدیم دو دنگ خونه به نامت میکنم.وقتی ازدواج کردیم شوهرم هیچی نداشت من ۴۰میلیون پول اوردم و گذاشتیم روی وام هاییکه گرفته بودیم و یه خونه کوچیک خریدیم.الان بهش میگم داریم بچه دار میشیم از اینجا بلند شیم من طلاهامو ماشینمو میدم یه دو دنگ هم به نام من کن میگه نمیکنم.میگه من یه بار خونه خراب شدم دیگه نمیخوام اشتباه کنم
حالا پول دستم اومد برات سه دنگ خونه توو پردیس میخرم
خیلی ناراحتم احساس میکنم از علاقم سواستفاده شده
احساس میکنم سرم کلاه گذاشته