شوهرم خیلی مرد خوبی هست اخلاقهای خوب داره خیلی برای من زحمت کشیده سالها دوره بیماری مواظب من بوده و همه جوره حمایتم کرده پرستاری کرده ازم خوش اخلاقه احترام میزاره جلو خانواده ها ولی متاسفانه اخلاق بدی که داره خیلی بحث ها رو کش میده شاید یک جورایی به خاطر شغلشم باشه وکیل هست و هیئت علنی دانشگاه هم هست نمیدونم شاید فکر میکنه تو دادگاهه یا داره با دانشجوهاش بحث میکنه انقدر یک موضوع بی اهمیت رو حرف میزنه در موردش بزرگش میکنه منم ادم شکننده ای هستم واقعا خیلی وقتها کشش و توانایی این همه حرف بحث رو ندارم عذر خواهی میکنم که زودتر تمومش کنه ازین عذرخواهی هم باز عصبانی میشه که میخوای از سرت باز کنی که عذرخواهی میکنی و حرفهامو گوش نمیکنی
تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من
منم از نظر روحی عاطفی خیلی بهش وابسته ام سالهال سال همه کس همدیگه بودیم وقتی اینجوری میشه ناخوداگاه شروع مبکنه به بی محلی کردن و اینکه دیگه طرفمم نمیاد من خیلی اذیت میشم
تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
به نظرم با این مواردی که گفتی واقعا ارزشش و داره درکش کنی و باهاش کنار بیای. مرد خوب کم پیدا میشه تو این زمونه. این اشکالی که میگی واقعا میشه باهاش کنار اومد و همکاری کرد و رفعش کرد.فوقش مشاوره برین. هزاران راه داره.
از طرفی انقدر هم زود پشیمون میشه یک ساعت بعد پشیمونه مثلا سر شب میره تو قیافه و ناراحتیو هر کاری من میکنم هر قدر باهاش حرف بزنم کوتاه بیام از دلش دربیارم و نمیاد تو اتاق بخوابه من با کلی غصه تنها میخوابم یک ساعت بعد که خوابم برده میاد به زور بغلم میکنه و میخواد تو بغلش بخوابه همیشه ام تو حالت عادی میگه تو ببخش تو صبورتری من جوشی ام
تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من