2777
2789
عنوان

شوهر خاله ام

| مشاهده متن کامل بحث + 4871 بازدید | 116 پست
پدری . حدود شش سالم بود خواب بودم کنارش یهو از خواب پریدم فهمیدم شلوارم پایین رفته بعد فهمیدم پدربزر ...

هر جور فکر میکنم همش میگم شاید اشتباه کردی اصلا نمیتونم تصور کنم پدر بزرگ سالم باشه بعد به نوه ی شش ساله...

خدایا خودت به بچه های ما رحم کن .گاهی مجبورم بچه رو بدم خونه مامانم اینا این چیزا رو میخونم الان حالم بد شده واقعا 😨😨😨

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پدری . حدود شش سالم بود خواب بودم کنارش یهو از خواب پریدم فهمیدم شلوارم پایین رفته بعد فهمیدم پدربزر ...

چه وحشتناک ادم ب کی اطمینان کنه

سعی میکنم کمتر بیام.... اخه تعداد افرادی که کسی نبوده روی ادب و فرهنگشون نظارت کنه زیاده متاسفانه
باباندارم☹️😣😢😢😢برادرم الان 37سالشه.من 28...مامانم فک نمیکرد باماهم ازایتکاراکنه. خودشم درگیر کار ...

دوران سختی و داشتی انشالله از اینبه بعد تو یه محیط سالم و تمیز زندگیتو باخوشبختی بگذرونی و اینده ات روشنتر از حالت باشه گذشته رو دفن کن و درگیرش نشو

هر جور فکر میکنم همش میگم شاید اشتباه کردی اصلا نمیتونم تصور کنم پدر بزرگ سالم باشه بعد به نوه ی شش ...

اتفاقا توی کامنت های قبل گفتم تو رو خدا بچه هاتون و طولانی مدت تنها نزارین حتی خواهر برادر مخصوصا توی سن بلوغ .. یا بچه های کوچیک و کنار عمو و دایی و کسانی که فکرشم نمیکنین ..بچه ها نمیگن چه آسیب هایی میبینن . من خودم الان پسر دارم ولی میترسم تنهایی بفرستمش یه جایی .بعضی وقتا تو مدرسه اردو میزارن که دو شب یا یه شب باید اونجا باشن من اجازه نمیدم میگم اردو یه روزه باشه میزارم ولی باید شب خونه باشی ( چه اعتمادی به معلم ها و مسئولین مدرسه دارم که بزارم بچه ام شب هم اونحا بمونه) میدونم سخته ولی چه میشه کرد باید مراقبشون باشیم تا بزرگ بشن 

اتفاقا توی کامنت های قبل گفتم تو رو خدا بچه هاتون و طولانی مدت تنها نزارین حتی خواهر برادر مخصوصا تو ...

اما فکر میکنم بچه های ما مثل ما نیستن آموزش دیدن خیلی چیزارو بگن ولی واقعا اگه آسیب ببینن دیگه گفتنشون به چه درد میخوره .نمیدونم چه باید کرد سعی کردم مهارت نه گفتن و جیغ زدن و اینکه همه چی رو بهم بگه و نترسه رو بهش یاد بدم اینه جاهای خصوصیش کجاست و کسی حق نداره اونجا رو ببینه یا لمس کنه و برعکس و اینکه بغل پرخطر چیه و ...

اصلا نترس ،برو و صحبت کن بزار نفرتت کم شه .مشاوره خانم برو.الانم تمام نفرت هاتو بنویس و هر روز بلند ...

کم کم ذهنمو گول زدم یادم بره. خیلی وقته بهش فکر نککرده بودم. حس خنثی دارم بااینکه ممتنفرم ازش

کم کم ذهنمو گول زدم یادم بره. خیلی وقته بهش فکر نککرده بودم. حس خنثی دارم بااینکه ممتنفرم ازش

دیگه هم بهش فکر نکن خدا رو شکر ازدواج کردی و حالت خوبه .همون بهتر ک قطع رابطه ای .موفق باشی عزیزم 

اما فکر میکنم بچه های ما مثل ما نیستن آموزش دیدن خیلی چیزارو بگن ولی واقعا اگه آسیب ببینن دیگه گفتنش ...

منم بهش گفتم و آموزشش دادم ولی تا میشه نباید شرایط آسیب و فراهم کرد . باید فکر کنیم بچه هامون الماس و جواهراتمون هستن .الماس و یه شب بیرون میزاری ؟ یا اگه جواهرت و دست کسی بدیم چطور هول داریم نکنه گم کنه یا آسیب ببینه ولی خیلیا این فکر و برای بچه هاشون نمیکنن . آخر شب میفرستنش بیرون بره دم مغازه یا بره خونه فامیل بمونه و اصلا خبر ندارن بچه اونجا چیکار میکنه.

بمیرم.. چه زندگی سختی  چقدر برادرت احمق بوده اشغال

سپردمش بخدا... بجاش الان خداروشکر زندگی خوبی دارم... اما اون استرسش هنوزم باهام هست. انقددعوامون میکرد و پاچه میگرفت مثل سگ. همش باترس زندگی میکنم. که نکنه شوهرم الان داد بزنه. اینجوری کنه اونجوری ککنه. یه ترسی تووجودم هست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792