2777
2789
عنوان

حس میکنم بوی خیانت میاد بیاین کمک

| مشاهده متن کامل بحث + 1923 بازدید | 77 پست

منم بوی خیانت میفهمم 

سلام 😂😂😂نمیدونم چی بنویسم 😂😂اسمم آش دوغه 😂😂پروفایلم دوتا قابلمه هست دلت خواست بگو 😂😋نگید چرا زرد بعضی جاها زرد درست میکنن 😂دیدار یار عاشق دانی چه ذوق دارد مانند ابری که دربیابان برتشنه ای ببارد 😂نمیدونم چرا یه دفعه این شعر اومد تو ذهنم 😂من مدافع مادرشوهر وخواهرشوهرم 😂😂فرارررررررر💃💃💃💃💃💃الکی گفتم 😂😂😂😋آخه اینجا همه طرفدار عروسن 😂ولی من طرفدار حقم .دوستدار شما آش دوغ 😂💖💔راستی عکس پروفایلم از خودم نیست از اینترنت گرفتم 😂اگ شاد شدی یه صلوات بفرس😛😛😛کجا بفرستو وبرو 🤣
دقیقا عزیزم ما زنا حس ششمون قویه من کاملا خطرو دارم حس میکنم ولی مشکل اینه شوهرم نمیدونم چشه 

بهش بگو من نمیدونم تو فکرت چی میگذره ولی‌اینو میدونم ک من با پسرخالم یا هرکسی اینکارو بکنم تو هم فکرای قشنگ نمیکنی پس خودتو بزار جای من

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شوهرم گفت اخه چون فامیله روم نمیشه بهش بگم نمیخام باهات کار کنم نزدیک ب یکی دوماه هی اون پیام میداد سلام عزیزم خوبی میای خونمون حرف بزنیم درموردشو هی شوهرم میگف نه وقت ندارم و بعدا میامو ...خلاصه من یبار عصبی شدم شوهرمو دعوا کردم گفتم حالیت نیس هی داری لاس میزنی باهاش خلاصه دعوا راه انداختمو شوهرم بهش گف منتفیه و من نمیخامو دیگ هم درموردش حرف نزن

دقیقا عزیزم ما زنا حس ششمون قویه من کاملا خطرو دارم حس میکنم ولی مشکل اینه شوهرم نمیدونم چشه 

ببین زبون بریز براش اون داره حس قدرت پردتو دستگاری میکنه که شوهرت نتونه نه بگه تو بیشتر حس قدرت بهش بده بگو تو قطعا از عهده هرکاری برمیایی تو تواناییشوداری تو الی بلی ولی من دوسندارم بااین خانوم شدیک بشی حسم بهش خوب نیست احساس میکنم میخاداز توسواستفاده کنه ببین زرنگباش اون خانومو تخریب کن شوهرتو ببربالا که شوهرت بهش نه بگه وگرنه وارد بازی بااین خانوم بشه ممکنه به مشکل بخوری

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

عزیزم تا با عشوه گری و این لوس بازیا عقل و هوش شوهرتو نپرونده جلوشونو بگیر مردا عاشق اینن ازشون تعریف بشه.


امروز ۱۶ دی ماهِ سال نود و نه هجری شمسیه، فصل بد خاکستری تموم شده و بهارِ افتابیِ آرزوهایِ بلند پرواز تو راهه❤🌹🍀...من خیلی خوشحال تر از روزا و سال های قبلم چون فهمیدم هیچ چیز و هیچ کس و هیچ موقعیتی بدِ مطلق نیست، زندگی لحظه به لحظش درسه!خدای مهربونم بلند پرواز چشم امیدش به توئه😍من اون پنجره رو رو به منظره دشت های سرسبز باز میکنم💖💪امروز ۱۶دی ماه هزار و چهارصدِ من تو مسیری هستم که باید باشم هنوز اول راهم اما تو راه درستی قدم گذاشتم.روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم که میگفتم مگه بدتر از اینم میشه؟ اما من از همشون عبور کردم و رو خودم تمرکز کردم.خدای خوبم من همیشه بودنت و حس کردم ازت ممنونم که کمکم میکنی باتمام وجود سپاس گذارم❤همه چیز بهتر و بهتر میشه و من میرسم به ارزوم.از این عشق و اشتیاق دنیایی میسازم به وسعت قلبم🌱❤من دوباره جوانه زدم...و این شروع سبز شدنه...دوستت دارم بلندپرواز
ببین زبون بریز براش اون داره حس قدرت پردتو دستگاری میکنه که شوهرت نتونه نه بگه تو بیشتر حس قدرت بهش ...

شوهرتو اشتباهی نوشتم پردتو😂😂😂

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

ی مدت پیش دیدم شوهرم راجع به اون کار باهاش صحبت کرد گف بنظرت چطوره تو انجامش بدی با دختر داییم شریکتون کنم باهم کارکنید منم کنارتون هستم منم گفتم نه دوس ندارم(دخترداییش مشخصه ی حسی ب شوهرم داره از طرز حرف زدنشو نگاهاشو...تو مجردی هم احتمال میدم دوست بودن شوهرم انکار میکنه میگ دوس دختر داداشم بوده ولی باور نمیکنم من)امروز دیدم باز دوباره ی مدته دارن باهم چت میکنن

😂😂😂خخخخخخخ پردشو جر بده☹🤣🤣

خدا خفت نکنه😂😂😂😂

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢
ببین زبون بریز براش اون داره حس قدرت پردتو دستگاری میکنه که شوهرت نتونه نه بگه تو بیشتر حس قدرت بهش ...

استارتر بهترین نظر و این خانم داده

امروز ۱۶ دی ماهِ سال نود و نه هجری شمسیه، فصل بد خاکستری تموم شده و بهارِ افتابیِ آرزوهایِ بلند پرواز تو راهه❤🌹🍀...من خیلی خوشحال تر از روزا و سال های قبلم چون فهمیدم هیچ چیز و هیچ کس و هیچ موقعیتی بدِ مطلق نیست، زندگی لحظه به لحظش درسه!خدای مهربونم بلند پرواز چشم امیدش به توئه😍من اون پنجره رو رو به منظره دشت های سرسبز باز میکنم💖💪امروز ۱۶دی ماه هزار و چهارصدِ من تو مسیری هستم که باید باشم هنوز اول راهم اما تو راه درستی قدم گذاشتم.روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم که میگفتم مگه بدتر از اینم میشه؟ اما من از همشون عبور کردم و رو خودم تمرکز کردم.خدای خوبم من همیشه بودنت و حس کردم ازت ممنونم که کمکم میکنی باتمام وجود سپاس گذارم❤همه چیز بهتر و بهتر میشه و من میرسم به ارزوم.از این عشق و اشتیاق دنیایی میسازم به وسعت قلبم🌱❤من دوباره جوانه زدم...و این شروع سبز شدنه...دوستت دارم بلندپرواز
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792