2777
2789

من سالهاست ازدواج كردم اولا فكر ميكردم كم حرفي بيش از حد شوهرم موضوع مهمي نيست ولي الان بعد يك بچه دارم ازش بيزار ميشم، از اينكه فقط بشينه پاي تلوزيون اخبار ببينه و موبايلش رو چك كنه حالم بهم ميخوره، در هر حالي كه باشي هيچ اهميتي براش نداره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهرم منم همینجوریه بیخیال بابا فک کن نیست بابچت عشق کن

قلبمو شکست..روزها..ماه ها... بم بی توجه بود... کسی که عاشقش بودم..یروز که اصلا جواب زنگامو نمیداد بادوستاش پارتی گرفته بود...نوشتم:یروز توعصبی من بیخیال تو ناراحت من بیخیال توبی تاب من بی خیال یروزم نوبت تو میشه هی زنگ بزنی جواب ندم پیام بدی جواب ندم...اون زمان بهم پوسخند زد..چون میدونست چقد عاشقشم و مطمئن بود نمیشه من بهش بی توجه باشم...شروع شد ..اینبار هربار منو میشکست دیگه خودمو جمو جور نمیکردم...غرق بودم تو افسردگی تو غم 

شوهر منم همینجوریه ولی منم باهاش کنار اومدم سعی میکنم به حرف بیارمش با شوخی یا بحث هایی که دوست داره یا مثلا یه تفریح مشترک

بانمک بودن با بی‌شعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بی‌ادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوت‌ها را درک نکردیم!

نامزد منم اینطوریه وقتی تنهاییم واقعا هیچ موضوعی نیست که بخایم درموردش صحبت کنیم 

البته من خودمم کم حرفم و وقتی پیش همیم قشنگ حوصلمون سرمیره :))

هروقت میام امضا بنویسم هیچی تو ذهنم نمیاد 😕✋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز