یه دوستی دارم میگه داداشش اگه خواب هر کیو ببینه اون طرف نزدیک مرگشه همین چند وقتا خواب شوهر حالشو دیده بود آمده خونه اینا بوسشون کرده بعد رفته هفته بعدش بمیره
من چندتا خواب دیدم خیلیییی وقت پیش اصلا فراموشش نمیکنم نمیدونم چرا نمیدونم علت خاصی داره که تو ذهنمون میمونه یا نه
اکثر خوابام اینه که تو شب و تو تاریکی دارم از دست یکی فرار میکنم و با ترس و لرز گریه میکنم نمیدونم چرا
من میخواستم واسه پسرم تولد بگیرم همه کارامم کرده بودم دو روز به تولدش قبل بیدار شدنم خواب دیدم با مامانم پایین یه کوه هستیم و داریم میریم بالا یه پیرزن خیلی پیر و زشت هم دنبالمون میآد تا میرسیم بالای کوه من برمیگردم با عصبانیت و گریه به پیرزنه میگم چرا دمبالمون میکنی اونم منواز کوه پرت میکنه پایین منم از خواب پریدم همون موقع شوهرم زنگ زد گفت مادر بزرگش فوت کرده مراسم ماهم بهم خورد
اما من خیلی خودمو سرزنش میکنم میگم شاید با صدقه ای چیزی میتونستم جلوگیری کنم میگم شاید اگ بهش میگفتم شاید اصن مساقرت نمیرفت نمیدونم خیلی داغونم.
مخصوصا ک بعد مرگ یلدا خانواده عموم از هم پاشید هروقت میبینمشون هرکدومشون یه طرف هستن کلی غصه میخورم
