من چهار ساله ازدواج کردم و سریع حامله شدم و اینکه با مادرشوهرم یجا بودم زندگی سختی داشتم هروز خدا دعوا بدهکاری بی پولی همیشه خدا کم پول بودم و هستم همیشه باید با احتیاط خرج کنم من این زندگی رو نمیخوام چرا اینجوری شد من تو رویا هام زندگیم یه چیز دیگه بود من هیچی رو بعد از ازدواج تجربه نکردم احساس نکردم یه شبه شدم زن یه شبه شدم مادر یه شبه شدم یه ادمی ک تو گرفتاری و مشکلات داره دست و پا میزنه ولی دریغ از یه کمک خدایا خیلی خستم بخدا بسه منیکه الان جوونم از زندگی و جوونی لذت نبرم پس کی تاکی منتظر باشم خدایا 😔😔😔😔😔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از دوتا بچم خجالت میکشم ن میتونم مادری کنم ن میتونم خواسته هاشون رو براورده کنم همیشه خدا بی پولی میکشم منتنفرم از خودم از شوهرم از بچهام از بی پولی از زندگی مررررگ ب هرچی ارزویی ک ادم بهش نمیرسه
سلامتی داری شوهر خوب داری بچه سالم داری زندگی خوب داری به نظرم اگه یکم انرژی مثبت بدی و با داشته هات شاد باشی پولدارم میشی غر زدن فقط باعث عصبی شدنت و تنش توی زندگیت میشه داشته هاتم ببین عزیزم خیلیا تو حسرت مادر شدن زن شدن سلامتی و پدر و مادر و خیلی چیزایی که شاید تو داری ولی نمیبینیشون شاد باش دنیا همینه