چرا اهمیت میدی کار خودتو بکن اگه بی احترامی هم بکنن شخصیت خودشون رو نشون دادن دیگه خانوادت میدونن خانواده همسرت کین و چطورین
ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این میارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگیها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفتهاند
منم شارلوتم😊😊 خب شوهرو چیکار کنیم شوهری که احترام دست و پا گیر به مادرش میزاره و چیکار کنیم ؟ الا ...
ای جان 😘 من از اول زندگی یه سیاست پیاده کردم که تواین پانزده شانزده سال زندگی مشترک تا حالا من عروس بد نشدم از اول هر مشکلی بوددهر برنامه یی داشتم هر ناراحتی بود از خانواده شوهر همه رو شوهرم از زبون خودش میگفت اصلا دخالت نمیکردم و برعکس طرف مادر شوهرم رومیگرفتم هنوزم نفهمیدن پشت ماجراها من هستم 😅 البته رابطه مادر وپسریشونهم خیلی خوب صمیمی هستن از هم زیاد ناراحت نمیشن جوری که داستان بشه تو زندگی شوهر باید پشت ادم باشه اگه نباشه که کلاه زن پس معرکه س به نظرم تو از خانواده ش بد نگو حالا که روشون حساسه اگه نزدیکشونهستی فقط دوری میتونه بهت ارامش بده منم ازشون دور شدم خیلی راحت م
عزیزم مردامون شوت نیستن که،ما زیادی حساسیم 😅جشنتو بگیر،خوشیتو بکن.بزار به خودت وخونوادت وبچت خوش بگ ...
ازاین میسوزه که چرا خانوادم هستن بیچاره ها بعد یه سال دارن میان... جاهایی که دستمون باید میگرفت تازه زیر پامونم خالی کرد.... اینم بهونشه که به حدفش برسه من کلا کنسل کنم تولد
ای جان 😘 من از اول زندگی یه سیاست پیاده کردم که تواین پانزده شانزده سال زندگی مشترک تا حالا من عرو ...
عزیزم ممنون ازت که وقت گذاشتی برام.... راستش مادرشوهرم خیلی زمخته شبیه مادرا نیست اصلا رابطشون مثل داداش من و مامانم نیست که با هم شوخی میکنن...خیلی روابط سرد ووتوام با احترام دارن. بعدش شوهرررم هیییچ وقت از زبون من حرف نمیزنه به مادرش... اگه یکبار اینکارو میکرد که ارزویی نداشتم... من یکسال و خورده ای هست که عروسی کردم و همونطور که بدرستی 😊 حدس زدی ساختمون مادرشوهرم اینا هستیم...خیلی از این موضوع اذیت میشم خیلی...ولی واقعا راهی برای خلاصی از این بحران نیست...اینجا مجانی نشستیم و هر جا بخوایم بریم اول زندگی پول نداریم...حالا پدرهمسرم که خیلی هم دوستش دارم سرطان داره و همین الان فهمیدم که دکترا گفتن اوضاع بیماریش اصلاا خوب نیست و حالش وخیمه😢😢 حالا من موندم خدایی نکرده چیزیش بشه ما عمرااا عمرااا نمیتونیم از اونجا فرار کنیم شوهرم میچسبه به مادرش...چون تنها میشه و ما فقط پیشش هستیم... با اینکه چندتا پسرو دختر داره...مادرشوهرم خیلی ناز میکنه و وقتی هم شوهرش پیششه پیش شوهرم میگه تنهایی خیلی سخته!!! عزیزم نگم برات دیگه تو برزخی هستم که فقط میدونم سرمایه جوونیم در حال هدر شدنه