منم دیروز دوست پسر قدیمیامو دیدم خخخخ رفتیم.توی یه امامزاده با خانواده شوهرم دیدیم دعاست بعد نشستیم دعا گوش بدیم.نگو که دعا مال اینا بود از پذیراییشونم خوردیم اونم منو دید ولی اصلاااا نگاه نمیکرد چقد عوض شده بود داشت کچل میشد نکته جالبش اینجاست خووهرشوهرم با یکی از فامیلای نزدیکش هم کلاسی از اب در اومد این پسره هم دوست دوران بچه گیاست نریزین سرم