مادر بزرگ دوسم فوت کرد ۵ شنبه
و جمعه خاک سپاریش بود من با اینکه سرما خورده بودم و حالم بدجور بد بود ولی پیشش موندم تا مراسم تموم شه
بعد فرداییش همه خونه مادر بزرگ مرحومش رفتن منم رفتم بهش سر بزنم
بعد دوباره حالم بد شد اومدم خونه
دیروز هم مراسم سومش بود ولی حالم بدجور بد بود نتونستم برم بعد...
خب
بعدچی
مراسم سومش
دو تا از دوساش اومدن که با یکیشون قهر بوده ولی اون اومده
خلاصه دیشب استوری کرد اون دو تا هم تگ کرد گف مرسی ک تو روز سخت پیشم بودین
بعد دیروز برگشت ب من گف تو بهترین دوسم بودی نیومدی ولی اونا اومدن البته با شوخی گف😐
داستان که نمی نویسید همش رو تو یه پست بذارید
چه دوست لوسی.زیاد خوبی کردی شاید
پنج شنبه همین هفته مراسم هفتمشه
برم؟ ۴ ۵ جلسه هم باشگاه نرفتم اون روز باشگاه دارم
چ کنم موندم اصن😐
چقد گربه صفت
یه مادر بزرگ پیر که دیگه این حرفارو نداره که 24ساعته اسکورت کنی دوستت و،،یه تسلیت خشک وخالیم که میگفتی کافی بود خدای نکرده از اعضای خانواده ش که نمردن بودن که هم آغوشی وهم دردی شبانه روزی لازم باشه
من در این جور مواقع دوری میکنم تا حدی.چون بنظرم طرف پررو شده
ببین عزیزم دوستت از نظره روحی الان مشکل داره
پس حرفاشو به دل نگیر به جای دلخوری کنارش باش بعدا ازت عذر میخاد
