2777
2789
من طبقه بالاشونم.هیچ کاری انجام نمیدم نمیدونم منظورت از‌کار چ کاریه رفتارمم عادی

منم باید برم یه ساختمون.منظورم رفتارت چطوریه؟ چن وقت چن وقت میری دیدنشون  و ازاین حرفا؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم قراره بعد عروسی برم تو یه ساختمون باهاشون


و پس از اندوه هایمان همچون بهار زنده خواهیم شد گویی که انگار هرگز مزه ی تلخی را نچشیده ایم....! 🔮🍂             اون که جدا میکنه عطر نیست مغز توعه.🧠  اینا که میگی حقیقت نیست فرض توعه.   تو به چیزی که به نفعت باشه ایمان داری دو دفعه صبر اومده برگرد بری نقض توعه☻️🧡     یه زندگی از تو طلب کارم.  آیینه ها میگن افسردگی دارم.  روزای خوبی نیست درگیر و دلگیرم.   با این همه رویا از زندگی سیرم     از آدما خستم از همه ترسیدم.    تو منو کی کشتی که من نفهمیدم؟     
ببين گلم خوردوخوراكت ازشون جداباشه وباهمسرت خوب باشي وكاري به كسي نداشته باش وزيادم نروخونشون تامااا ...

فدات.جداست

بعده چن سال سال میخایم بریم یه ساختمون

از اول حریم خودت رو مشخص کنی به مشکل نمیخوری. زیادی صمیمی نشو، زیادی خونشون نرو، غذا خوردن تصمیم گرفتن جایی رفتن و ... همه جی مستقل باشه. وقتی منزلشون هستی یا میان خونه ات عین خانواده و در باقی اوقات عین یه همسایه باش. خلاصه نشون بده با وجود نزدیکی استقلال و حریم خصوصی خودتو داری و حفظش میکنی

باغ وحش ؛ تنها زندانی که زندانی هاش بیگناه ترین هستن 💔

عزیزم وقتی با همید ممکنه وقتی شما میخاین دوتایی یه شب برین پارک با هم شام بخورین اونا هم توقع دارن که با شما بیان اگرم هیچی نگن بازم از شما توی دلشون ناراحتن یا باید اصلا خلوت دونفره نداشته باشین یا باید پنهانی و به اونا نگین که مثلا دارین میرین پارک که این باعث میشه همش اعصابتون درگیر باشه که یه وقت نفهمن یه وقت فلان... این یه چیزه جزئی بود که گفتم کلا اگه بری همش باید خود خوری کنی

کلا چیز جالبی نیست

دعا میکنم زودتر خونه بخریم بریم

از اول رو ندادم 

کارهای اشتباه عروسای دیگرو انجام ندادم 

جوری که همیشه جاریم بهم میگه تو کار خوبی کردی حدو حدود مشخص کردی

من وقتی وارد خانواده شوهرم شدم تازه دوهزاریم افتاد مادرشوهرم توقع چیا که نداره

الان خونه جاریم دوتا تق میزنه به در میره تو تازه قبلا اصن همین دوتا تق هم نمیزد

اما من در خونمو از اول قفل کردم 

هرکی کارم داره در بزنه وایسه تا بیام درو باز کنم 

شاید من لخت باشم نمیشه که

اما کلا من توصیه نمیکنم به زندگی تو یه ساختمون 

الانم از اول امید داشتم یه روز میرم اومدم اینجا

مگرنه تا اخر عمر قابل تحمل نیست

یا مثلا مادرشوهرم توقع داره هروقت میخوایم بریم بیرون گزارش بدیم بهش یا اونم با خودمون ببریم ولی من و شوهرم نه میگیم کجا میریم نه بهش میگیم بیا ور دل ما 

موقعی که میخوایم بریم بیرون زود میاد بیرون یا از پنجره نگاه میکنه

اما موقعی که از بیرون میای هیچ پیداش نیست که یه وقت تعارف نکنه 

حالا برادر شوهر کوچیکم مجرده اونم زن بگیره ما میریم خونه خودمون تا اون بیاد با زنش البته الان در مرحله خواستگاریه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

🥴🥴🥴🥴

roz12356 | 10 ثانیه پیش
2791
2779
2792