اما خدایی اونقدر برام ارزش داشت ک خونشون بودم بهم گفت عه غذا خوردی من برات غدا اورده بودم.منم واس اینکه بهم ثابت بشه ک واس منه گفتم اشکال نداره میبرمش با خودم گف ببر.
من نمیخواستم ببرمش خواستم مطمعن بشم ک واس من گرفته واقعا؟!
اینکاراشو دوس داشتم یا مثلا رنگی ک من دوس داشتمو زفته بود ب اتاق خواب زدخ بود.اینا واسم باارزش تر بود