2777
2789
عنوان

چوب خدا صدا نداره

| مشاهده متن کامل بحث + 2184 بازدید | 96 پست

مادر شوهرم برگشت خونه دلش واسه مرد میسوخت میگفت چرا دست از این زن نمی کشه آخرش اگه نوشتنش بدبخت رو ما شام خوردیم خوابیدیم مادر شوهرم رفت خونه دخترش نزدیک ساعت دو و نیم دیدم گوشی شوهرم زنگ میخوره چون ناشناس بود شوهرم جواب نداد 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادر شوهرت چه پایپ شناس و شیشه شناس بوده  حواستون بهش باشه منی که 25 سالمه نمیدونستمشیشه رو با پایپ میکشن مادر شوهر شما میدونسته    

بوسیدمش در کافه های خسته ی در راه                    بوسیدمش از غم جلوی درب دانشگاه                                    بوسیدمش در رودسر , بر ماسه های داغ                              بوسیدمش در شهر بعد از خوردن شلاق

صبح ساعت نه مادر شوهرم زنگ زد گفت یه چیزی درست کن ظهر مهمون داریم فلانی با بچه هاش من تعجب کردم گفتم این سال به سال اینجا نمیاد حالا چی شده اومدن دیدم داغون شلوارش کرمی بود همه خونی بود سرش شکسته بود به شوهرم گفت دیشب خواستن بکشنم 

منم تو مستند شوک دیدم یاد گرفتم ,خیلی عجیب نیس کسی بدونه


حتما همینطوره

بوسیدمش در کافه های خسته ی در راه                    بوسیدمش از غم جلوی درب دانشگاه                                    بوسیدمش در رودسر , بر ماسه های داغ                              بوسیدمش در شهر بعد از خوردن شلاق

مادر شوهرم گفت دیشب ساعت سه زنگ زده به ما رفتیم دنبالش با سرو کله خونی شوهرم گفت چی شده گفت دیروز اومدم دنبالشون بخونه اوردن  رفتم تو ترمینال نشستم دلم شور می زده اینا رو به شوهرم گفته بود بعد شوهرم به من گفت خلاصه ساعت دو میاد می بینه برقا روشنه از دیوار می ره بالا می بینه زنه با کسی دارن شیشه می کشن این که کی بوده رو نگفته خلاصه با سر میزنه تو شیشه سرش داغون دستاس داغون حالا نمیدونم زده بودنش یا خودش زده بود

خلاصه اینا برگشتن شهرشون مرد بچه هاشم گرفت بود اینم بگم همه چیز مرد به اسم زنش بود خلاصه خبر رسید میخواد طلاقش بده مهریشم حاضر کرده بود اما بعد از شیش ماه باز راضی کردن مهرش گردون زنه هم پیغام می فرستاد خونه رو فروختم تخلیه کن برو با بچه هات تو خیابون زندگی کن دیگه نمیدونم چطور شد دوباره زنه برگشت خونش 

برگشته بود ولی چه برگشتنی خونه رو داغون کرده بود بچه هاش رو میزد شوهرت همه پنجره هارو با پیچ بسته بود همسایه ها می گفتن سرش رو از پنجره میآورده بیرون فروش میداده همه خونه رو با چکش سوراخ کرده بود  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   پرپونه  |  53 دقیقه پیش