2777
2789
عنوان

میشه بیاین؟؟ب کمکتون احتیاج دارم

192 بازدید | 46 پست

توروخدا فقط بگین چیکار کنم دیگه خسته شدم...

چندسالی هس ازدواج کردم..از همون زمان عقد خواهر شوهرمو بچه هاش تو زندگیم دخالت بیجا میکردن..هرجا میخواستیم منو شوهرم بریم اونام دنبالمون بودن من بدم میومد ولی خب شوهرم بهشون رو میداد..براهمین خیلی پرو شدن،خودشونو محق میدونن ک تو کارهای من دخالت کنن حتی الان ک ی بچه چند ماهه دارم..مثلا خواهرشوهرم میگه تو نباید چیزی برای خودت بخری از برادرم چیزی نخوای تا برادرم پولاشو جمع کنه پیشرفت کنه..

همیشه ضد منه نمیدونم مشکلش چیه..ولی اینو میدونم چون شوهرش بهش رو نمیده و خانواده شوهرش باهاش کاملا مشکل دارن عقده شده براش میخواد سر من تلافی کنه.بخدا همیشه در گوش شوهرم پچ پچ میکنه نمیدونم چی میگه ک شوهرم تا چندروز باهام قهرمیکنه محل نمیده جوری ک همه متوجه میشن منو شوهرم بینمون اختلاف پیش اومده..چندباری باخواهرشورم برخورد مستقیم کردم ک توی زندگی من دخالت نکن ولی از بس پرروئه دوباره ب کارش ادامه میده

زنگ میزنه ب شوهرم پیامش میده از همه چی زندگیمون میپرسه یا اگرم نپرسه شوهر احمقم همه رو میزاره کف دستش..مثلا میگه ما میخوایم بریم بیرون تو اگه دوسنداری نیا من داداشمو باخودم میبرم..واقعا بیشعوره داره حالم ازش بهم میخوره کاش میشد یجوری نیستو نابودش کنم..شوهرمم بدون اجازش اب نمیخوره.بهش میگن یعنی چی ک همه زندگیمونو برا خواهرت میگی و بهش انقد رو میدی ک ب خودش اجازه بده تو کوچکترین مسائل زندگیمون دخالت کنه..بعدشوهرم با پررویی تمام میگه ابجیم عاقله داناس میخواد کمکمون کنه خانواده تو دخالت میکنن ن خواهر من..درصورتی ک اصلا من خانوادم کاری بهش ندارن و ب خودشون اجازه نمیدن ک حتی در مورد کارش یا ی مسئله پیش پا افتاده ازشوهرم سوال بپرسن چون میترسن بعد منو شوهرم باهم مشکل پیدا کنیم..واقعا داغونم..فقط بگین باید چیکار کنم ک دیگه سمت خواهرش نره شوهرم چون داره زندگیم از هم میپاشه با دخالتاش

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مقصر شوهرته روش کار کن که به اطرافیان نشون بده مستقل شده... اگرم دیدی شوهرت بلد نیست خودت خیلی راحت مستقیم بگو ممنون که بفکر ما هستید اما صلاح زندگیمون رو خودمون بهتر میدونیم

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
مقصر شوهرته روش کار کن که به اطرافیان نشون بده مستقل شده... اگرم دیدی شوهرت بلد نیست خودت خیلی راحت ...

چندبار مستقیمو غیر مستقیم بهش گفتم ولی واقعا خیلی پرو هست..کلا خانوادگی رو زیاد دارن

وای خیلی وضعیت بدی داری ..یه مدت قهر کن برو خونه بابات و بگو به شرطی برمیگردم که خواهرشوهر دست از دخالتاش برداره 

.باید یکی او را دوست می داشت! باید لااقل یکی او را دوست می داشت، یکی که مهربان و دلسوز بود، یکی که از او می پرسید: «دلش می خواهد به گردش برود، یا غذا بخورد؟» یا کسی که به او می گفت: «بدون پالتو بیرون نرو، سرما می خوری!»، «وقتی کسی آدم را دوست نداشته باشد، زندگی چقدر سخت است! »
شیش متر زبون داره ک فقط برا منه ب خواهرش ک میرسه موش میشه

پس خودتون به خواهرش بگین بگو تو زنشی یا من که انقدر دخالت میکنی.با مادرشوهرتون خوبین؟به اون نمیتونین بگین؟؟البته دخترش که اینطوریه مادرشم قطعا همینه.جواب پررویی رو با پررویی بدین

توروخدا نگین من حساسم چون اصلا اینطوری نیس..بار اولو دومشم نیس ک چشم پوشی کنم

حساس نیستی بلکه خیلی صبوری من بودم جفتشونرو جر میدادم.البته عذرمیخام😤

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
چندبار مستقیمو غیر مستقیم بهش گفتم ولی واقعا خیلی پرو هست..کلا خانوادگی رو زیاد دارن

رابطتو باهاشون محدود کن... منم اوایل زندگی دوران عقد منظورمه چون زیاد میرفتم خونه مادرشوهرم اونم به خودش اجازه میداد توو شخصی ترین چیزام نظر بده  و دخالت کنه... اما وقتی اومدیم سر خونه زندگی خودمون همه جیز فرق مرد چون رابطه هام محدود تر شد

... 

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792