2777
2789

یه جوریه روزا ادم هی دلتنگ میشه و یاد نداشته هاش میفته 😐

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

با تاخیر غروبو میببنی

کو غروب 

شب شدع

سالها قبل فک میکردم تنهایی عجب فاجعه ای است اما...هر چ بیشتر مردم را شناختم تنهایی من دلچسب تر شد.عاشق تنهایی ام هستم❤.ب طرز اعتیادآوری ب سکوتِ مطلق عادت کردم.حتی در جمع هم از درون تنها هستم.حالا میفهمم چرا باید چاه را ب مردمان ترجیح داد. ♤ کاربر عزیز اگ مخالف نظرمی ریپ نزن این نظر شخصیه منه هر کسی یه ایده متفاوت دارع♤#کاربر_قدیمی

می گویند پاییز ، سرد است و غروب دلگیر و کنم تنها 

 و من  می گویم ؛ آخ که شاد بودن و قدم زدن در خیابانهای پر احساس چه میچسبد !

آخ که می چسبد کسی گونه های سرد آدم را ببوسد و دست های سرد آدم را بگیرد و ساعت های زیادی با آدم حرف بزند و برایش از همه چیز بگوید ، از ابرهای با احتمال بارش خاطرات گرفته تا نارنگی هایی که مثل قدیم ها بوی خوشبختی نمی دهند !

می چسبد که پنجره را باز بگذاری و در سرمای اتاق بنشینی و خودت را در امنیت گرم پتو بپیچانی و نوشیدنی داغت را بنوشی ،

می چسبد که سر انگشتان و بینیِ سردت را لمس کنی و ژست کودکانه به خودت بگیری ، کلاه و شال و بارانی ات را بپوشی ، از خانه بزنی بیرون و آرزو کنی ای کاش باران ببارد که ترکیب باران و پاییز و برگ های خشک ، عجب معرکه ای می شود !

پاییز که قاطعانه در خیابان اُتراق کرد ، تازه آغاز عاشقی ست ...

می چسبد کسی را دوست داشته باشی و کسی دوستت داشته باشد ، می چسبد دست هایت را توی جیبت ببری و همینطور که حجم نفس های داغ خودت را روی تن سرد خیابان حس می کنی ، در فکر و خیال ، غوطه ور شوی و نفس های عمیق تری بکشی ...

پاییز که باشد ؛ بغل می چسبد ، بوسه می چسبد ، چای می چسبد ،

حتی خیال می چسبد ! مثلا در میان خلوت گذرگاه ها قدم بزنی و خیال کنی پشت درخت های مه گرفته ، قلعه ی اسرارآمیزی ست که انتظار ورودِ تو را می کشد ، پشت ابرها اژدهای پیر و درمانده ای با تو حرف دارد و پشت کوه ها دهکده ی پری های کوچکی ست که به جز عاشقی و دوست داشتن ؛ کارِ دیگری بلد نیستند ،

می چسبد دیوانه باشی و خیالبافی کنی ،

اصلا پاییز را برای دیوانگی ساختند !


عاشق این هوام .دلگیرررر

منممممم اصن عشق میکنم..دیروز غروب که بارون میزد نم نم وااااای حالم عالی بود رفتیم یک ساعت با دوستم چرخیدیم زیر بارون یه انرژی خیییببلی خوبی گرفتم ...تو کل سال انگشت شمار اون حسو دارممممم من عاشق پاییزممممممممممم

(کاربری جدیدمه)خدایا دستمو بگیرفقط تومیتونی♡
منممممم اصن عشق میکنم..دیروز غروب که بارون میزد نم نم وااااای حالم عالی بود رفتیم یک ساعت با دوستم چ ...

پاییز را دوست دارم !
بویِ "مهر" می دهد ...
شبیه دخترکِ شاعری ست ؛
با موهایی بلند و موج دار ...
دختری که دیوانه وار ، عاشقِ کسی شده
و با شعرهایِ نارنجی اش ؛
برایِ یک شهر ، دلبری می کند ...
دختری با چشم هایی عسلی ... و لب هایی انار گونه ...
حیف از این همه زیبایی ؛
که بادها به تاراج می برند ... !
هر بار که از پشتِ پنجره ، صدایِ آوازش به گوش می رسد ؛
تمام جانِ آدم ، می سوزد ...
مگر می شود برایِ معصومیتش اشک نریخت ؟!
برای دخترکی که از بی مهریِ آدم ها ؛
هر سال همین موقع ؛
موهایش را کوتاه می کند ،
و آن ها را دانه دانه ؛
زیرِ پایِ عابرانِ بی انصافِ شهر می ریزد ...
کسی توجهی نمی کند ،
دخترک دلش می گیرد ،
روی بلند ترین ابرها می ایستد ،
و دردهایِ هزار ساله اش را ،
از دریچه ی چشم هایِ معصوم و بی پناهش ، به زمین می ریزد ...
هیچ دستی برای پاک کردنِ اشک هایش نیست !
تمام داراییِ این مردم ؛
چتری ست که رویِ سرشان می گیرند
تا مبادا خیس شوند و خوابِ شیرینِ بی تفاوتی ، از سرشان بپرد !
دلم برایش می سوزد ...
چقدر دوستش دارم !!!
و چقدر ناتوانم ؛
وقتی برایِ چشم هایِ خیس و باران خورده اش ؛
کاری از دستم بر نمی آید ...

منممممم اصن عشق میکنم..دیروز غروب که بارون میزد نم نم وااااای حالم عالی بود رفتیم یک ساعت با دوستم چ ...

همه میگن وای چرا این جوریه ولی منم مث خودت حال دلم عالیه .انگار ی چیز با ارزش امروز بهم دادن .

ما کوچیکا خدامون بزرگه...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز