سلام عزیزم خداروشکرکن و اصلا ناشکری نکن بچه های منم دوقلو بودن 25مهرپارسال به دنیا اومدن میگفتم سخته نمبتونم به کارام برسم ویا مادرشوهرم اینا هی میگفتن بیچاره پسرمون هرچی در میاره باید بده پوشک بخره تااین که بایه سرماخوردگی وقتی که4ماهش بود توی بیمارستان بستری شد اونجا عفونت بیمارستان رو گرفت و ربه هاش عفونت کرد و بعد از دست دادمش همش آرزو میکردم کاش برمیگشت سختیاش و حرفایی که خانواده شوهرم میزدن به جهنم فقط کاش برمیگشت خیلی جای خالیشو حس میکنم بااینکه8ماه گذشته
اصلا ناراحت نباش وخدارو شکرکن هرچی خودش صلاح میدونه همون رو کرده