یک سال و نیم پیش توسط یه خانمی به آقایی معرفی شدم . این اقا هم به من پیام دادن صحبت کردن شرایط شون رو گفتن و ... خلاصه بعد از یک هفته پذیرفتم و شماره پدرم رو دادم ......
من تاکید کردم که پدرم به شدت روی این جور مسائل حساس هستن و ممکنه فکرای منفی بکنن و تو ذهن شون قضیه رو بیخ دار تصور کنن
خلاصه ایشون با خانواده اش هماهنگ کرد که پدرم متوجه صحبت من با ایشون نشه
خیلی خلاصه اش کنم
پدرم متوجه جریان شدن مخالفت کردن . ذهنیت های به شدت منفی به اون اقا و خانواده اش پیدا کردن و نه حاضر میشه ببینتشون نه با خانواده شون صحبت کنن و متاسفانه ما هم رو پسندیدیم و به شدت هم روی هم مصمم هستیم
اون آقا خانواده اش رو بارها فرستادم پدرم قبول نکردن و تهدید کردن که اگر مزاحم بشن پلیس رو در جریان می ذارن، با افرادی مقل حاج آقا صدیقی و ماندگاری و .... صحبت کردن و خودش با پدرم صحبت کرد .... بازم هیچی به هیچی
پیشنهاد یا تجربه ای دارین کمک حالی باشه برای این وضعیت؟؟