میفهممت عزیزم خودم ازاین روز وشبا زیاد داشتم
ولی چند ماهه یکم تحمل کنی تاهفت هشت ماهشون بشه دیگه باهم مشغول میشن و..توهم یکم مسیولیتت کم‌ترمیشه
مبچه من حالایکم بزرگ شده باهم دوتایی سرگرم میشن
هرچند که خیلی سخته مثلادوتاشون باهم‌مریض میشن،باهم گریه میکنن
باور میکنی از وسطای بارداری روکش یکی از دندونام افتاد دندونم خالی شد میهداستم برم همون موقع هز بس حالم بد بود نمیتونستم برم.. گذلصتم بعد زایمان برم که اصلا با زودرس شدن غافلگیر شدم بعدم که با nicu رفتن بچه ها و... غافلگیر تر و... مشغول اونا بودن تا الان... 6نوز فرصت نکردن ب م دندونم رو درست کنم.... من حتی فرصت یه لحظه ام نداشتم تا یه بیرونم میرم زنگ میزنن کجایی بیا که بچه هات دارن گریه میکنن و...
بخدا زود میگذر ب خدا توکل کن تا یکیالشون بشه همه ی این سختیا میره منم مثل تو وقتی باردار شدم بچم خیلی کوچیک بود باز ک زایمان کردم هردو کوچیکن چه شبای ک نخوابیدم وچه شبای ک گریه نکردم ولی هیچی براشون کم نزاشتم من هیچکسو نداشتم هیچ حتی وقتی زایمان کردم امدم خونم هچکس کمکم نکرد فقط از خدا کمک خاستم الانم خداروشکر میکنم
تحمل کن عزیزم مادریم ما مادر باید تحمل کنیم موفق باشی عزیزم فقط ازت خواهش میکنم بچتو نده هرچی ک بشه نده بخدا توکل کن
خیلی سخته مخصوصا اگه بد قلق و رفلاکس و کولیک و.. گریه و باشن... یکی از بچه هذم که کلا دایم گریه میکنه میگه تو بغل باشم ولی رو مبل و صنذلی و زمین نشین... راه برو. اگه داری تو بغل راه میبریش خساه بشینی رو مبل سریع شروع میکنه... پاهام از درد در حال ترکیدنه...
میدونم تحمل رو کردم... ولی خیلی درد میکنه واقعا چه جوری تحمل کنم...
خیلی ها ویتامین د و فلانم الان گفتن... حتی اونم فایده نداشته خوردم...
باور میکنی دو روزه سرم درد میکنه حتی چند تا ژلوفن هم خوبش نکرده...
خودم هم مشکل پادارم پاهام پرانتزی وشدید زانو درد دارم ببشتر شبا از درد نمیخوابم حتی دکترم گفته باید عمل کنم ولی بازم تحمل کردم برو دکتر بهت مسکنی چیزی بده
عزیزم الان تا خوابن شما هم برو بخواب هروقت خوابیدن شما هم بخواب تا یکم سرحال بشی
