من کلاس سوم راهنمایی بودم از پریودی شدم قبلا شنیده بودم ولی ندیده بودم...وقتی صبح بلند شدم😱😱😱😱😱😱 پشتم خون بود خیلی ترسیده بودم...خجالت میکشیدم انگار کار بدی کرده بودم😒😒😒
دل درد و دل پیچه شدید گرفتم جوری که نمیتونستم سر پام وایسم
بابام اومد دنبالم رفتم خونه فقط گریه میکردم که دارم میمیرم😐
هر چی مامانم میگفت چیزی نیست طبیعیه و سعی میکرد برام توضیح بده اهمیت نمیدادم😅
بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...💔
وای تو مدرسه شده بودم نمیتونستم مانتوم نجس شده بود دوستم تو حیاط بهم گفت اینقدر گریه کردم گفتم آبروم رفت بعدم چادر یه همکلاسی هامو گرفتم از مدرسه فرار کردم تا دو روز بعدم نرفتم مدرسه خیلی عذاب آور بود برام که همه فهمیدن جز خودم