کتک که نخوردم ولی بدجور دعوام کردن 😁
به بچه های فامیل گفته بودم که پسرعموم میخواد با یکی دیگه از دخترعموهام ازدواج کنه ! چون تو عالم بچگی خودم حس کردم این دو تا از هم خوششون میاد
به گوش مادر پسرعموم رسیده بود و به مامان بابام گفته بود . اونها هم منو کلی دعوا کردن چون پسر و دخترعموم سر زبون ها افتاده بودن