دیشب مامانم امد کلی حرف زد اخرش همسرم گفت من دوسش دارم تعهد میدم ک نه دیگه اذیتش کنم نه دیگه بزنمش نشست گریه کردن گفت بخدا دوسش دارم میام خونه میبینم نیس لرز ب جونم میوفته نمیتونم نبودش و تحمل کنم گفت بهش بگید من ارکاری آم میکنم باهام مهربون باشه من درست میشم.الان من چیکار کنم