2777
2789

نه ندا ازدواج میکنه مرتضی هم خودکشی میکنه ...بهارم میخواد که برگرده ولی دیگه نمیشه ومیره اصفهان پدر ندا هم با اصرار بقیه زن میگیره ...اینم یه خورده جزئی تر ولی با ایرادات فراوان .... ن بعد اینکه مرتضی گوشی روش خاموش میکنه ندا نابود میشه هی کارش به بیمارستان میکشه خواهر بهار میمیره وتو مراسماتش مرتضی رو میبینه مرتصی بش میگه ابجی و میگه خوشبخت شو و من نمیتونم تو رو خوشبخت کن برو ازدواج کن ندا نابودتر میشه با پدرش همش درگیری داره باباش در اتاق خوابم روش قفل میکنه بعد مدتها خواستگاری نیاد براشربه اسم امیر که کارمند بانکه اولش ندا میگه نه و بعدش مخالفت میکنه ولی رفته رفته امیر فرصت میخواد که عاشقش کنه انقد امیر اقاس که حریان عشق مرتصی رو هم میدونه ولی کنار میاد با ندا تو حریانات نامزدی ندا بهارم واسه مرتصی میره خواستگاری یه روز تو پاساژ مرتصی ندا رو میبینه با امیر و قاطی میکنه و هی داد میزنه نامزدش میفهمه و جنگ میشه و کلی داستان خلاصه ندا سر خونه زندگیشه دیگه که یه روز خبر میدن مدن مرتصی مرده میره اونجا میفهمه خودکشی کرده با امپول هوا ...قبل خودکشیم مدام میگفته میخوام برم ندا رو برگدونم طلاق بگیره و اینا خلاصه بگم ندا واسه ارامش روح مرتصی دعا میخونه و اینا حتی میره کربلا دیگه به قول خودش عشقی نبودهولی اخساس مسئولیت داشته نسبت به مرتصی بعد از کربلا رفتن ندا باردار میشع و یه مسر ساله که اسنشو میزاره ابولفضل بعدم با خواهر و برادر ناتنیش دوباره رابطه برقرار میکنه نازی خواهرشم دری خونه و باهوش و فوق العوده زیبا و دانشجوی طراحی دوخت هست نویدم سربازه و کلی خوشتیپ اها بابای ندا هم با اصرار ندا چند سال بعد یه خانوم مهربون به اسم فرحناز رو عقد میکنه با اینکه خودش راصی نبوده و هنوزم منتطر مادر ندا بوده و میگفته اگه بیاد بفهمه زن گرلتم ناراحت میشه ولی بالاخره راصی میشه و فرحنازم مادر واسه ندا

خدایا مواظب نی نی تو شکمم باش ب خودت سپردمش

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خیلی باروح و روانم بازی کرد هریه خطی که میخوندم گریه میکردم 😭😭

بچه که بودم یه دوست داشتم مامانش نمیزاشت بامن بگرده چون لاک میزدم حالااون با دوست پسرش میره شمال من هنوز لاک میزنم😐اگه با امضام خندیدی یه صلوات برای اینکه کارام جور بشه تا عید عروسی کنم میفرستی؟ 🥺
نه ندا ازدواج میکنه مرتضی هم خودکشی میکنه ...بهارم میخواد که برگرده ولی دیگه نمیشه ومیره اصفهان پدر ...

ممنون عزیزم خدا خیرت بده که زحمت کشیدی و اینهمه نوشتی مرسیییی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز