مشکل بزرگ من

از بس که بهشون رو دادید !! وا یعنی چی !! چرا هیچی نمیگی بهشون 

مگه نوکرش هستی که بهت دستور میده میگه بچه رو بیار دم مدرسه ؟؟؟ بگو نمیتونم کمرم درد میکنه 

چ زن پررویی

لابد شوهرت همیشه جوابش داده پررو شده

من چن بار دختر عموم با سه تا بچه هاش اومد همه چی هم میرحتن شوهرم روز آخر کم محل کرد زنه رو ..منم گفتم وای خسته شدم از بس ب بچه ها گفتم بنشینید دیگه نیومد 

عزیزم چقدر سخت من جای تو استرس گرفتم، راحت به زنه بگو دور از جونت البته (چمدونم الکی بگو سردرد میگیرم ) باید بخوابم یا دوبار بگو حالم خوش نیست دیگه نمیاد اخه این دیگه همسایگی نیست واقعا آزار و اذیته

چرا درو باز میکنی برام سواله؟

این قطعاحرف توروهم پیش بقیه می بره تامی تونی ازش دوری کن معلومه بی فرهنگه

یه همسایه دارم فامیله بچه نداره اول که اومده بودیم دلش میخاست باهاش رفت و آمد کنم برم اون بیاد پیاده روی کنیم اما من اصلا دوست ندارم تنها راه بیمحلیه الان در رو باز نکن زنگ رو خاموش کن بگیر بخواب چند بار بی محلی کنی ول میکنه

دخترت رو یه کلاس ثبت نام کن اگر مدرسه نمیره

خودت هم چندبار بهونه بیار بگو خودم مریضم حال ندارم 

بچه هاش رو محترمانه نیشگون بکن و دعواشون کن میان خونت😂

درو هم بازنکن حتی اگه بودی برنامه ریزی کن برو بیرون و خرید و خونه مامانت و.... 

ولی ازهمه مهمتر شوهرت هس که باید باهات همکاری کنه وپایه باشه تا پای اینا بریده شه ازخونت

وای از همین حالا جلوشو بگیر همسایه ما یه دختر داشت از صبح میاوردش اینجا تا شب خودشم باردار بود یه خدا هر روز با یه ظرف میومد غذا میخواست صبحانه که کلا پیش ما بودن بچش که به دنیا اومد میاورد میزاشت حتی پوشو رو هم براش عوض کنم یعنی کفری شدم ما مجبور شدیم به خاطر اونا از اون خونه بریم همین باعث ورشکستگیمون شد😐

اون هم فهمیده رودربایستی داره اصلا باید بفهمه هستی در رو باز نمیکنی

😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😅😅😅😅😅😅😅اونم میگه بیا شپشاتو بگیرم

اینهمه همه حرف زدن باز میگه رودربایسی دارم،ناراحت نشو ولی هرچی سرت میاد حقته

والا مام به زنگ که رحم نمیکرد هیچ‌مث وحشیا در میزد ساختمون نیس ولی همسایه ها میشنون کر نیستن که ولی اصلا برام مهم نبود مهم خودم بودم وخوشحالم یه ادم نفهممم وحسوووود وپرررررو رو از خودم دور کردم یه ارامشی میگیری خدا نصیبت کنه ارامش رو