2777
2789
عنوان

بنظرتون برم خونه بابام یا نه

472 بازدید | 43 پست

۲۱ سالمه و شوهرم ۲۵

امشب بهش گفتم داداشت (۱۷سالشه) باید به بابات کمک کنه هرچقدر هم بابات نق نقو باشه پیره  بنده خدا(پدرشوهرم خیلی غر میزنه ولی چیزی تو دلش نیست ۶۵ سالشه) شوهرم دراومد گفت نه حقشه مگه آدم چقد اعصاب داره و اینا منم گفتم نه هرچی باشه باباشه باید تحمل کنه شوهرم شروع کرد طرفداری کردن از داداشش با سروصدا منم گفتم اصلا تو چیکار داری مگه من هرچی میگم تو باید شروع کنی دعوا اونم شروع کرد سروصدا کردن همون موقع هم تو ماشین بودیم میخواستیم بریم شیرینی بگیریم که امشب بریم مهمونی خونه دوستش

منم گفتم منم نمیام برگرد خونه اونم دور زد منو گذاشت دم در رفت سر کارش به دوستش هم زنگ زد گفت خانمم حالش خوب نیست شاید نیایم ادامشو تو پست بعدی میگم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واااا بیکاریا حالا طرفداری پدر شوهرتو نکنی نمیشه خو اون باباشه حتما یه چیزی میدونه دیگه کاسه داعتر از اش تا اینجای داستان شمایی حالا بعدشو بگو تا نظر بدم 

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

خلاصه منو گذاشت دم در و رفت منم باردارم ۳۲ هفتمه 

بابام اینا خونه نیستن تا فردا شب کلیدشون دست منه بنظرتون تاکسی بگیرم بی خبر برم خونه مامانم اینا جوابش هم ندم یا برم سر کوچه شیرینی بگیرم بهش پیام بدم ۹ بیا بریم خونه دوستت؟

اینم بگم شوهرم خیلی دوستم داره تو کل بارداری ۵بار هم دعوامون نشده از ترس اینکه استرس بگیرم چه جلو خونوادش چه تو تنهایی همش هوامو داره

چقد بچه بازی 

اخه حیف اعصابتون نیست سر این چیزا بحث میکنید؟؟؟

شما فقط حق داشتی نظر بدی نه این جنجالوراه بندازی 

خواهشا حداقل سیاست داشته باش بشین تو خونه ت اومد خونه ب جوری تمومش کنید بحث الکیو

به نظر من نباید دخالت میکردی

😍تیکر تولد یکسالگی 😍زنی را می شناسم من ؛که در یک گوشه ی خانه میان شستن و پختن درون آشپزخانه سرود عشق میخواند نگاهش ساده و تنهاست صدایش خسته و محزون، امیدش در ته فرداست...زنی هم زیر لب گوید؛ گریزانم از این خانه ولی از خود چنین  پرسد: چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟ زنی با تار تنهایی؛  لباس تور میبافد زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند. زنی خو کرده با زنجیر؛ زنی مانوس با زندان تمام سهم او اینست نگاه سرد زندانبان..زنی را می شناسم من؛که میمیرد ز یک تحقیر ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر. زنی با فقر میسازد؛ زنی با اشک میخوابد زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند...زنی واریس پایش را؛ زنی درد نهانش را ز مردم میکند مخفی که یک باره نگویندش چه بد بختی ،چه بد بختی...زنی را میشناسم من؛ که شعرش بوی غم دارد ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد ... بانوان عزيزی كه هر كدام در پس لبخندشان غمی پنهان دارند !
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

اعتیاد

minuli | 52 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز