سلام
شوهرم ساعت کاریش خیلی زیاده وقتی برمیگرده کسله و بعد چند ساعت مییخوابه تا روز بعد که بازم میره سرکار اصلا حرف نمیزنه و همش پای فیلمه نمیکم دوسم نداره اما منو نمیفهمه و درک نمیکنه که چجوری باید با من زندگی کنه حدود دو هفته شاید بیشتر هم نیومده سمتم...اما ابراز علاقه میکنه من خیلی روحیه م داغونه چون هم خیلی تنهام هم اینکه همسرم یه جوریه کنارش شادو خوشحال نیستم و نمیگم مرد بدیه ث نمیدونم کنم مشکلم و حالم بهتر شه
حوصله کلاس و باشگاه و اینارو هم ندارم
تو حس بده بهش
خیلی بده اینجوری اه اه
وا با ساعت كارى طولانى توقع دارى بياد برات برقصه انقدر زندگى ها مشكل شده كه اعصاب براى هيچكس نمونده
از ساعت کاریش کم کنه باخودش راجبع احساست صحبت کردی؟
عادت میکنی شوهره منم 12شب میاد شام میخوره میخابه یعنی از 24ساعت 1ساعت میبینمش حتی جمعه سرکاره بعد 6یال زجر عادت کردم
وای منم امشب بخاطر همین موضوع اومدم نی نی سایت ولی حوصله تاپیک زدن ندارم
خوبه شوهر شما ابراز علاقه میکنه، شوهر من همونم نمیکنه
از نه و ده صبح میره سرکار تا یک شب
وقتی هم‌میاد سرش تو گوشیشه تا دو. بعد هم‌میخوابه
من میشینم کنارش اصلا انگار وجود خارجی ندارم
بعد جالبه دیشب ازش پیامکی پرسیدم هنوزم دوسم داری مثل قبلا؟
میگه بخدا بیشتر هم دوست دارم ولی روحیم داغونه بخاطر مشکلات مالی
یساله مغازه زده و هنوز مشتری درست درمون نداره
با این ساعت کاری طولانی حتی واسه خورد و خوراک هم‌میمونیم
لباس اینا که کلا نمیخریم‌مگر خیلی ضروری باشه
مشکل مالی و عاطفی و ... داغوووونم کرده
عاخه ببين طفليها چه كنن. شرايط آش رشته مملكت رو ميبيني.باور كن همسر من يه مدت كنار سفره اگه رو ميز نميخورديم خوابش ميبرد در واقع غش ميكرد روي مبل در حال تلويزيون سرش ميفتاد خوابش ميبرد.منم تنهاي تنها. خيلي افتضاح بود . اگه كارش رو بخواد كم كنه كه شرايط اقتصادي بهم ميريزه بدتر اعصابها داغون ميشه بي تعارف .اگه هم اينطور جلو بره خانومها افسرده ميشن. هي فكر فكر فكر . فكر آدمو ديوونه ميكنه. حالا چه كنيم اين وسط؟ من كه از كوچكترين فرصت استفاده كردم تا ي خرده شرايط كاريش بهتر سد ساعتش كمتر شد.مثلا اون مدتي كه بيداره حتي همون ١ ساعت مشغول تلويزيون ميرفتيم فيلم گير مياوردم ميگفتم فيلم ببينيم البتع نه فيلم زوركي مورد علاقه هر دو . در مورد فيلم هم قبلتو حرفش رو ميزديم كه چيه و چطوره. يا اگه يه شب حوصله بيشتر داشت از اين بازيهاي دم دستي ميگرفتم بازي ميكرديم خيلي كوتاه . بعد كل تفريح رو ميذاشتيم آخر هفته. باورت ميشه توي رختخواب كه حرف ميزديم و من تعريف ميكردم يهو صداي خر و پفش ميومد😞😞😞لال ميشدم يعني.دو باره ميگفتم بيخيال چه كني طفلي و برنامه ريزي ميكردم براي آخر هفته.چتد سال اينجوري زندگي كردم تا شكر خدا شرايطش بهتر شد . البته مثلا الان بجاي اينكه ١٠ برسه مثلا ٨ ميرسه بازم شكر.الان حوصلش هم بيشتر شده ففشار كاريش هم كمتر
حالا شرایط کاری و تنهایی رو یه جوری باهاش کنار میام اخلاقش یه جوریه حس نمیکنم یه مرد کنارمه کنارش خوشحال نیستم اصلا و ازدواج دوممه نمیتونم طلاق بگیرم خیلی احساس خلا میکنم تو این زندگییی اصلا حرفی واسه گفتن نداره وقتی کنار همیم
و نكته مهمتر خواهر من هيشكي از راه نميرسه حالت رو خوب كنه .حتي شوهر. يعني چي اهل باشگاه و اينو اون نيستم.بيزحمت اهلش باش و الا خيلي زود پير ميشي.تو پيدا كن اهل چي هستي.با چي حالت بهتر ميشه.پي همون برو.زن بايد زندگي خصوصيتر خودش رو داشته باشه جداي زندگيه مشتركش.مرد هم همينطور به نظرم . و در اين زندگي خصوصي به هم كمك هم بكنن.منو همسرم الان ايين هستيم.من برنامه زندگي خودم رو دارم تا حالم خوب باشه اونم همينطور البته فرصت نميكنه ولي من مجبورش ميكنم.بعد وقتي هر دو سرحال باشيم زندگي مشتركون هم رونق ميگيره.شما هم در خودت جستجو كن و ابتدا خودت رو بساز . جون ميگيري. حال خوب زن مهمتره چون اونه كه خونواده رو گرم نگه ميداره. پس بي معطلي هر چه زودتر بهتر 💪💪👍👍
اره حق با شماس اما همه اینا روحیه میخواد که من ندارم واقعا خیلی دوس دارم شاداب باشم و شاد زندگی کنم اما فکر و خیال گذشته و یه سری مسائل امونمو بریده همش وقتمو با خواب میگذرونم با کسی زیاد در ارتباط نیستیم و خیلی احساس تنهایی و غم میکنم بعضی وقتا به کله م میزنه بچه دار شم اما بازم پشیمون میشم که نکنه نتونم از عهده ش بر بیام یا تکلیف زندگیم فعلا معلوم نیست و با اینکه عاشق بچه ها هستم
😁😁😁😁خدا شاهده ما اين بوديم😄😄 مثلا بهش ميگفتم هيچ حرفي نداره يه ساعته حرف نميزنيم.ميگفت نه خب تو بگو😏😏اصلا باورت ميشه چنان حرصي ميشدم زنگ ميزد گوشيم رو قايم ميكردم صداي زنگش رو نشنوم بگم نشنيدم.اما ديدم تا كي اين باشم. كوفتم شد اين ازدواج كه😞😞من بهونه حرف مياوردم.تا چند سال اين بودم.شما چند ساله ازدواج كردين؟ من تا ٤ سال اول همين بودم كه گفتم.كم كم بهتر شديم. تازه فك كردي همه زندگيها گل و سنبله.نه كه نيست.پس بقول يكي از دوستام ميگفت هميني هم كه داريم بايد چنگ توش بزنيم نگهش داريم.چيه سريع طلاق بيخيال.بسازش خواهرم
