اروم اروم ازش جدا شو
فاصله رو به مرور زیاد کن
به معلمش لگو باهات همکاری کنه
بشین پشت در بگو هر وقت دلت تنگ شد بیا منو ببین من جایی نمیرم
بعد یه چند روز بعد بگو من برم جایی تا ۲۰ بشماری من اومدم بزار بفهمه که رفتی و برگشتی واقعا برو جایی نبینتت بزار تا ۲۰ بشماره هی به مرور کن ۵ دقیقه ۲۰ دقیقه.... بزار مطمین شه که رفتنت برگشتنم داره
بچه ها میترسن بری و دیگه برنگردی
بعد هر وقت بچه خوبی بود و گریه نکرد ازش تعریف کن و بهش بگو من بهت افتخار میکنم هر وقتم گریه کرد هیچی نگو خیلی سخته اما خودتو کنترل کن داد نزن سرش فقط سکوت کن حرف نزن بزار بفهمه کار اشتباهی کرده
بعدها که موند بگو اگه یه روز اصلا نیای به من سر بزنی یه کادو خوب برات میخرم
به مرور و کم کم باید عادت کنه و مطمین شه
اها یه چیزی ازش بپرس برای چی نمیمونه میترسه شما نیاین دیگه یا از کسی میترسه
من تمام این راهها رو رفتم دختر من میگفت میترسم منو بدزدن منم بردم تو حیاط تمام دوربینا رو نشونش دادم و مطمینش کردم و گفتم به غیر از منو بابا هیچ کس اجازه نداره بیاد دنبالت به مربیش بگو همش بهش بگه که ما فقط تو رو تحویل پدر یا مادرت میدیم حتی به عمه و خاله دایی ... اصلا نمیدیم باید قبلش هماهنگ بشی بعد