هعییییییییییییی من چی بگم
من داغونم خواهر
البته جاریم بد نیست فعلا دردم جای دیگه ی
من که عید دعوتش کردم تامام
خیلی کمش کردم
من و جاریم ۴-۵ ماه یه بار همو می بینیم اونم همش میگه من تحصیلات دارم سرکارمیرم
قدبلندا خاصن 😐😐اهمیت نده
خب شما برات لزومی نداره شاید برای اون لزوم داره
من ممکنه حتی یه نیمرو بپزم برم بگم و براش شادی کنم اما جاریم قطعا کارهای زیادی میکنه حتی کلی کمک مادرشوهرم میکنه اما وقتی چیزی نمیگه بقیه هم چیزی نمیگن و شده درباره ی نیمرو من تعریف میکنن و جاریم ناراحت میشه که چرا از کارای ناچیز من تعریف میکنن اما مال اون نه
همشم برمیگرده به رفتار خودت
جاری بزرگه هستی؟اون دومیه؟
محلش نذار تا اعصابت الکی خورد نشه
بالاخره اسی من چهارتا مثال زدم فقط که راحت تر بتونی فراموش کنی
دلتو بد نکن
اگر خودت سم بخوری که یکی دیگه بمیره نتیجه ایی نمیده...
دقیقا حرص خوردن همینه مثل اینه به امید از بین بردن دیگران به خودت چاقو و خنجر بزنی
عزیزم شاید دوست داره چیزایی رو که تو بلدی بلد باشه
یه چیزی میگم جبهه نگیر لطفا
به نظر من اگر از دو سه تا چیزش تعریف کنی دیگه این طوری حس می کنه که اونم مورد توجه و قبوله
مثلا فلان غذات عالیه یا مثلا کیک یا .....
من و جاریام نا الان که با هم خوب بودیم. با هم می ریم یفر و ....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
