پسره ی پررو از دم در دانشگاه افتاد دنبالم
من خنگم وسط راه متوجه شدم 
یهو دیدم شمارشو گرفت سمتم
منم گفتم برو خدا روزیتو جای دیگه بده
کللللل مسیرو افتاد دنبالم عبضیِ سه نقطه😐
اخرش کلافه شدم دربست گرفتم
روز بعد رفتم دانشگاه یهو جلوی ساختمون اموزشی دیدمش😑
اصن هنگ کردم😑
اومد جلو گفت منو قال میذاری دیگه؟
نشونت میدم
همششش فکرم درگیره این عوضیه