بیایین از سوتی هاتون بگین

دیروز میخاستم از پارک بیام بیرون دنده عقب اومدم کوبیدم ب ماشین همسایه خودشم اونجا نشسته بود😐😐😐😐😐😐اینجوری نگام کرد 

منم اینجوری😏😏😏😏😏😏😏

وای امضایه یکی از کاربرا بود ک باباش تو جمع مهمونا داشتن غذا میخوردن میگه کالاد ساهو هم بخورین🤣🤣

سوتی زیاد ندادم

یکی دوتا بود ک اونم یادم نیست

در کل خیلییییی مواظب حرفا رفتار و کار هام هستم

میلیمتری کنترل میکنم

یه روز میخواستم برم بازار تو کوچه بودم یه پسری داشت از روبه رو میومد با گوشی ور میرفت حواسش به جلوش نبود پاش به آسفالت خورد محکم نزدیک بود بیفته منم شروع کردم به خندین چون خیلی خنده دار اینور اونورو نگاهمیکرد که کسی ندیده باشه بعد منو دید منم نگاش کردم دوباره خندم گرفت حلوی پام بلوک بود ندیدم پام خورد تو بلوک منم ناخونام بلندههههه افتادم زمین جلوی کفشم پاره شد ناخونمم شکست یعنی به حدی خجالت کشیدم پسره زد زیر خنده گفت حقته منم انقدر بهم فشار اومد گریم گرفت پسره دید گریه میکنم در رفت منم از خجالت سریع بلند شدم رفتم خونه

یاد گرفتم که خااااک تو سرم کسیو مسخره نکنن

میگن سرت میاد همینجاست شرفم رفت کف پام

میخواستم بگم یه خوشه انگور گفتم ی شوخه انگور 

یه رو منو خالمو پسر خالم که ۱۵ ۱۶ سالشه با مامانم نشسته بودیم پسر خالم داشت از یکی که لازانیا درست کرده بود تعریف دستپختشو میکرد منم گفت مال منو نخوردی ببینی چیه😐😐😐انقد خجاااالت کشیدم که نگو یعنی بدترین سوتیه عمرم بود

با خواستگارم چت میکردم گفت نرو دانشگاه خودم میبرمت منم سریع گفتم باشه، گفت مثل اینکه دوستم داری( منظورش این بود که دوست هم داری که بیام دنبالت)

منم گفتم آره خب دیگه مدتیه در ارتباطیم معلومه دوستت دارم😝🤪

با دوست همسرم و خانومش رفتیم جنگل سفره یه بار مصرف دستم بود گفت من میندازم بهش دادم بعد گفت خب بدین من سرشو بگیرم

@لوسیا ❤

من عادت دارم تو محل کار صدای گوشیمو قطع میکنم فیلمای اینیستا رو هم بی صدا نگاه میکنم

اونروز با عرض معذرت یه فیلم گذاشته بودن که 5 ضربه ای که پسرا میفهمن

یه لحظه پلی که شد نگو صداش بازه بلند گفت ضربه ای که به الت تناسلی پسرا وارد میشه

همکارای مرد هم تو اتااااق وااااااای      

😂😂😂😂😂😂😂

😂😂😂😂😂

این سوتی من نیس 

تو ماشین نشسته بودم شوهرم رفته بودم در مغازه بعد یه آقایی در عقب باز کرد یه پلاستیک بزززرررگ مرغ خریده بود گذاشت عقب من گفتم ما که قرار نبود مرغ بخریم این انقده زیاد بعد دیدم خودشم اومد صندلی راننده سوار شد و شروع کرد سوییچ بندازه تو ماشین😅😅هم سن پدرم بود منم ازخنده سرخ شده بود همین که گفتم آقا ببخشید اشتباه اومدید دوید پایین و مرغا را برداشت و فرار کرد از خنده مردم فک کنم من و یه بچه تو دلم ندیده بود ماشینشون پشت ماشین ما بود بعد شوهرم اومد گفت وااا این کی بود توماشین