سلام به همه . دیشب یه خانواده رو دیدم که حتی نون شب نداشتن با چندتا بچه واقعا متاسف شدم چرا اخه ....
برارید اول از همه بگم من بخاطر شغل همسرم توی زابل یکی از شهرهای سیستانو بلوچستان زندگی میکنم شهر بزرگی نیست و روستا خیلی زیاد داره شغل روستاییا کشاورزی هست که متاسفانه چندین ساله ابی برای کشاورزی نیست و چیز زیادی کشت نمیشه قبلا دامداری هم بوده اما چون علوفه و خوراک ندارن الان دامداری هاهم تعطیله بیشترشون و مردم غیر اون تعداد کمی که معلم هستن و شغل های اداری دارن تعداد زیادیشون بخاطر بی سوادی و نبودن شغل و نبود امکاناتو سرمایه بیکارن و کارگری میکنن و مایحتاج زندگی رو بزور در میارن الان اول مهر هست چند روز قبل یکی از دوستان میگفت یه مرد میانسال به مغازه دار التماس میکرد کیف در حد ۱۰ یا۱۵ بهش بده برای بچش اما این قیمتی نبوده یا من خودم ماه قبل دخترمو بردم اورژانس موقع حساب کردن ویزیت یه پسرجوون که بهش میخورد معتاد باشه بهم گفت تورو خدا پنج تومن بده منم حساب کنم ویزیت مادرمو من چون دیدم معتاده از کنارش رد شدم اما بلافاصله پرستار صداش کرد که مادرت افتاده بیا ورش داربعد اومد شروع کرد به سروصدا که چرا مراقب نبودین پرستارم خیلی راحت گفت وظیفمون نیست تو اول برو ویزیتو بده بعد بیا حرف بزن متاسفانه بخاطر ظاهر بدش کسی حتی باهاش درست حرف نمیزد خیلی دلم سوخت و بهش یه مقدار پول دادم .
عمه همسرم مدیر مدرسه هست به جان بچه هام اگه حتی یه درصد زیاد بگم اما ازمون میخواد لباس زمستونی و کفش و کیف بچه هامونو که کهنه شده بدیم بهش ببره براشون میگه توی پلاستیک کتاب میارن و با دمپایی پلاستیکی میان مدرسه من دوساله دارم سعی میکنم اینو اطلاع رسانی کنم از پارسال که دارم میگم فقط تونستم با پولایی که جمع شد ۴تا کیف مدرسه بخرم و دوسه تا فرم دست دوم و کفش و دوتا کیف دست دوم براشون جمع کردم اندازه ۳۰ تومن لوازم تحریر که زیاد نشد چون دفترهای خواهر و برادراای بزرگو میارن نوشته هارو پاک میکنن دوباره مینویسن حتی میگفت یبار یکیشون گریه میکرده که دیگه نمیتونم نون بخورم لم کیک میخواد و وقتی توی گروه خانوادگیمون گفتم لطف کردن براشون یه مقدار پول فرستادن که دادم به عمش و براشون خوراکی میخرید و هرروز عکساشونم میفرستاد که با یه کیک چقد شاد میشن .