2777
2789
عنوان

سختیهای دوران عقد

187 بازدید | 14 پست

سلام دوستان من پنج ماه و نیمه که عقدم

دیگه مدرم دراومده، مامانم خیلی اذیتم میکنه، تو همه چیز دخالت میکنه، حتی نمیذاره مدل لباسمو خودم انتخاب کنم

برادرمم کلاس دومه ولی اینقدر رو من حساسه که حد نداره، نمیدونم چجوری ارومش کنم، با اینکه شوهرمو خیلی دوست داره ولی خیلیم به رابطه ما حسودی میکنه؛ دوست داره من همش به اون توجه کنم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

زودی عروسی کنین

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!   یه اتفاقاتی که طبیعی ترین چیزهای زندگیه برای ما شده حسرت که آیا بهش میرسیم یا نه.حس و حالم برای خیلی هاتون غریب نیست .دلم یه حس و حال خوب میخواد..
عروسیمون آذر ماهه، ولی این روزا خیلی تو خونه داره بهم سخت میگذره

خب خدارو شکر خیلی نمونده، سعی کن با همسرت صحبت کنی ک اون ناراحت نشه و بیشتر حرف مامانت کن بعدش دلت براش تنگ میشخ

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!   یه اتفاقاتی که طبیعی ترین چیزهای زندگیه برای ما شده حسرت که آیا بهش میرسیم یا نه.حس و حالم برای خیلی هاتون غریب نیست .دلم یه حس و حال خوب میخواد..
خب خدارو شکر خیلی نمونده، سعی کن با همسرت صحبت کنی ک اون ناراحت نشه و بیشتر حرف مامانت کن بعدش دلت ب ...


خیلی اذیتم میکنه، همش گیر میده، همش میشینه میگه چرا سوهرت اینجوری کرد، چرا اونیکی اینجوری کرد، چرا شوهرت اینقدر تند تند میاد خونه مون، درحالیکه بنده خدا هفته ای یه بار یا هر دوهفته یه بار میاد خونه مون

خیلی اذیتم میکنه، همش گیر میده، همش میشینه میگه چرا سوهرت اینجوری کرد، چرا اونیکی اینجوری کرد، چرا ش ...

مامان من اینقدر شوهرم دوست داره ولی اونم گیر میداد بهم اینا چون میترسن از اینکه داری از پیششون میری اینکار میکنن تو بیشتر هواشو داشته باش

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!   یه اتفاقاتی که طبیعی ترین چیزهای زندگیه برای ما شده حسرت که آیا بهش میرسیم یا نه.حس و حالم برای خیلی هاتون غریب نیست .دلم یه حس و حال خوب میخواد..
مامان من اینقدر شوهرم دوست داره ولی اونم گیر میداد بهم اینا چون میترسن از اینکه داری از پیششون میری ...


آره مامان منم شوهرمو خیلی دوست داره

آخه من مگه چند نفرم که به همه یه عالمه محبت کنم

این وسط فقط شوهرم و بابام هوامو دارن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز