سلام دوستای خوبم
من متاهلم.و میدیدم گاهی وقتا شوهرم گیر میداد که حتما در طول هفته دو روزشو باید بریم خونه پدرش(زندگی خوبی داریم ولی دعوای ما همیشه رو این موضوع بوده )
یا گاهی وقتا الکی چند روز میرفت تو خودش و به من اهمیت نمیداد و...
(ازشم که میپرسیدم میگفت از جای دیگه ناراحتم و اینا)
خدارو شاهد میگیرم که موقع دعواهامونم من همیشه میگفتم خانوادت خیلی خوبن ولی تو کاری میکنی که از اونا زده بشم و بهش میگفتم این دعوای خونه بابات رفتن لطفا تمومش کن،
خلاصه سرتونو درد نیارم،تا اینکه دیشب یه آدم معتبر بهم گفته که مادر شوهر جان روزی حداقل دو بار به شوهرم زنگ میزد و خیلی موذیانه زیراب منو میزد
حتی هفته پیش که شوهرم تنها رفته بود خونشون(من نرفتم چون بعد از ده روز رفتم خونه پدرم،و شوهرمم گفت برو و اینا و مشکلی نداشت)بعد که برگشت باورتون نمیشه تا چهار روز با من سرررررررد برخورد میکرد.بعد اون آدم گفته بود که این هفته مادر شوهر بهش گیر داده بود که ما مهم تر بودیم یا اونا ،چرا رفته؟ببین بقیه عروسام همشون اینجان و...
بچه ها از دیشب تا حالا سرم داره میترکه،وقتی فکر میکنم به رفتارای همسرم و مثل پازل قضایارو کنار هم میچینم میبینم اره همش زیر سر اون بوده.من تا دیشب اصلا فکرم به مادر شوهر خطور نمیکرد که اره شاید زیر سر اونه،حالا که بیشتر دقت میکنم میبینم ای داد بر من 🤦🏻♀️
میدونید چرا فکرم پیش مادر شوهر نمیرفت؟
اخه خودش همیشه میگه من تو زندگی پسران دخالت نمیکنم و طاهر خودشو خوووووب نشون میداد.