خستم‌کرده بود دوسال دیوونم کرده بود حتی میومدشبا بازنو بچش بمونه چند بار من بهونه کردم که رفتن اما هر چی میگفتم شوهرم میگفت تو حساسی تا اینکه خودش یه شب دید که نصف شب هم پیام داد منم گوشیم قفل نداشت و پیاماشم حتی میومد روصفحه منم حقیقتو به شوهرم گفتم چون دیگه تحملشو نداشتم
نه کلا خانواده‌ی شما، هر کس و خانواده‌ای که از زنی که آزار دیده حمایت نمی‌کنه (به هردلیلی) بی‌غیرته. واقعا باید بذاریشون کنار.
خوب عزیزم از این به بعد عاقلانه رفتار کنید شما وشوهرتون هرجا اونا هستن نرید اونا اومدن شما پاشید واونجا رو ترک کنید بدون کوچکترین بحث وجدلی واز خانواده شوهرت توقع پشتیبانی نداشته باش هیچ جا وبا هیچ کس در مورد این قضیه حرف نزن یه مدت اینجوری رفتار کن خودشون متوجه رفتار اشتباهشون میشن
نمیخوام پشتیبانم باشن چون نبودن ولی همیشه شوهر منه که حمایت میکنه خرج میکنه کارشونو راه میندازه درسته دورشون نمیریم اما بازم تا به مشکل برمیخورن میان سراغ شوهر من نمیفهمن الان چهار ساله نمیدونید من از چه آدمایی حرف میزنم نیستین تو این خونواده ☹️
تاپیک خودم که بدردم نخورد ولی اینجا صحبتا رو خوندم چقدر مفید بود ... حداقل یه سری جوابامو اینجا پیدا کردم ...
باهات ابراز همدردی میکنم واقعا حق داری و سختِ ... فقط میتونم یه پیشنهاد بکنم که خودمم استفاده کردم تو این شرایط سخت که واقعا دل شکسته و خسته میشی غسل صبر کن . یا دو رکعت نماز بخون . فقط همینا میتونه آدمو آروم کنه وگرنه کاری ازمون ساخته نیست بیشتر از این ظاهرا
عزیزم شما همسر دومید؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
